تیهوشا

۲۲ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در زیر چند نمونه خوب از داشبوردهای مدیریتی آورده شده است. داشبورد مدیریتی را می توان به عنوان یک ابزار اجرایی در نظر گرفت که تنها هدف آن آسان تر خواندن اطلاعات است. این داشبوردها می‌توانند انواع مختلفی از داده‌ها را شامل شوند که همگی می‌توانند در یک داشبورد خوانا ادغام شوند. داشبوردهای مدیریتی خوب به کاربران این امکان را می‌دهند که بدون از دست دادن داده‌های مهم، از یک نمودار به نمودار دیگر منتقل شوند.

برای به دست آوردن مزیت رقابتی در یک بازار خاص، کسب و کار شما باید قادر به خواندن، ردیابی و تبدیل داده هایی باشد که به طور مداوم هر روز در حال تغییر هستند. این داشبوردهای تعاملی همه جنبه های کسب و کار شما را کنترل می کنند. چه نیاز به پیگیری هزینه‌های روزانه، گزارش‌های موجودی ماهانه یا درآمدهای فصلی داشته باشید، یک داشبورد مدیریتی خوب می‌تواند به انجام این کار کمک کند.

برای متمایز شدن از دیگران، یک داشبورد مدیریتی خوب به شما این امکان را می دهد که سه جزء کلیدی کسب و کار خود را ردیابی کنید:

معیارهای شاخص کلیدی عملکرد (KPI)

داشبوردهای مدیریتی اطلاعات خاصی را ارائه می دهند که کسب و کارها برای اجرای موثر و کارآمد به آن نیاز دارند. این اطلاعات در نمودارهای گرافیکی و آسان برای خواندن ارائه می شود که داده هایی را که کسب و کار به طور خاص در نمودار گنجانده است را نشان می دهد. این بدان معناست که مدیر یک فروشگاه ورزشی می تواند از این داشبوردهای مدیریتی استفاده کرده و آنها را به طور خاص برای کسب و کار خود طراحی کند. در بیشتر موارد، داشبوردهای مدیریتی عناصر مختلفی مانند معیارها و KPI را در یک نمودار ترکیب می‌کنند تا تصویری کلی از نحوه فروش یا میزان موجودی موجود در فروشگاه به شما ارائه دهند. این داشبوردهای خاص به منظور انعطاف پذیری با هر کسی که از آن استفاده می کند ایجاد شده است. هیچ راه درستی برای استفاده از داشبورد مدیریتی وجود ندارد. ایده این است که آنها را برای کسب و کار خود تامین کنید.

با طراحی منحصربه‌فرد داشبورد کشیدن و رها کردن InetSoft، می‌توانید گزارش‌های مربوط به کسب‌وکار خاص خود را کاملاً سفارشی کنید. شما با معیارها و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) که می‌خواهید انتخاب کنید، کنترل کامل دارید و می‌توانید آن‌ها را ترکیب و مطابقت دهید تا نیازهای تجاری رو به رشد خود را برآورده کنید.

داشبورد مدیریت پروژه داشبوردی است که نمای کلی 360 درجه از وضعیت پروژه، بینش ها و نقاط داده ارائه می دهد. داده‌ها را از تمام نقاط تماس مهم پروژه جمع‌آوری می‌کند و آنها را در یک رابط واحد ترکیب می‌کند تا هم مدیر پروژه و هم تیم بتوانند اطلاعات لازم را در یک نگاه به دست آورند.

با داشبورد در مدیریت پروژه، تیم ها می توانند:

پروژه ها را به شیوه ای معنادار تجسم کنید،

ردیابی معیارهای کلیدی عملکرد،

بینش‌های عملی ایجاد کنید، یعنی اطلاعاتی را که می‌توانند به اقدامات تبدیل کنند یا روی آن کار کنند، دریافت کنید.

در مجموع، داشبورد پروژه به عنوان ابزار نظارتی برای تیم‌ها عمل می‌کند تا ببینند چه چیزی کار می‌کند، چه چیزی نیست، و چه چیزی برای دستیابی به اهداف پروژه تنظیم شود.

یک داشبورد مدیریتی پروژه خوب چیست؟

داشبوردهای پروژه برای کمک به تیم‌ها در تصمیم‌گیری سریع با آوردن داده‌های ضروری درست در جایی که هستند، طراحی شده‌اند. اما داشبورد پروژه دقیقاً چگونه به دستیابی به آن کمک می کند؟ از همه مهمتر، چه کارکردهای ضروری یک داشبورد پروژه خوب را می سازد؟ آنها را در زیر بیابید:

فراگیر

هدف اصلی داشبورد های مدیریتی پروژه جمع‌آوری داده‌ها از تمام نقاط داده و گزارش‌های پروژه است که در آن به یک رابط ساده پیش‌بینی می‌شود تا یک تیم بتواند آنچه را که نیاز دارد انتخاب کند و با آن کار کند. باید تمام داده‌های ضروری مورد نیاز تیم را جمع‌آوری کند تا در هر نقطه از زمان، تیم پروژه مطمئن شود که وضعیت به‌روزی در مورد آنچه در پروژه در حال اجرا می‌گذرد دارند.

بهترین داشبورد مدیریتی پروژه ای که تمام نقاط داده را پوشش نمی دهد، به طور موثری از کاربرد مورد نظر خود کوتاهی می کند و ممکن است مانع از انجام بهترین کار تیم شود و احتمالاً منجر به تصمیمات بد و غیرمولد شود.

وضوح و برجسته سازی داده ها

برای اینکه داشبورد پروژه نقش خود را ایفا کند، نه تنها باید داده‌های پراکنده را در یک طرح جمع‌آوری کند، بلکه باید آن‌ها را تا حد امکان به وضوح ارائه دهد تا تیم بتواند آن را درک کند.

در دنیای پر سرعتی که زمانی برای بررسی گزارش‌های جامع وجود ندارد، داشبورد باید به طور مداوم بینش‌های عملی را در قالبی ساده به تیم ارائه دهد تا به راحتی بتوان آن داده‌ها را در زمان واقعی دریافت کرد و در واقع آن را پیاده‌سازی کرد. باید نمودارها و نمودارهای مدیریت پروژه وجود داشته باشد که بینش را به صورت بصری ارائه دهد.

انعطاف پذیری و کنترل های عمیق کاربر

انعطاف‌پذیری در این زمینه مستلزم آن است که داشبورد پروژه، یا بهتر است بگوییم، نرم‌افزار مدیریت پروژه مورد استفاده برای کنترل آن باید تا حد امکان ساده و از نظر فنی پاسخگو باشد، بنابراین تیم می‌تواند آن را تنظیم و سفارشی کند تا در واقع آنچه را که نیاز دارد انجام دهد. یک داشبورد یک اندازه برای همه ممکن است برای همه موارد کاربردی مفید نباشد زیرا نیاز هر تیم متفاوت است.

چرا باید از داشبورد پروژه استفاده کنم؟

داشبوردهای پروژه تجسم آنچه در فرآیند مدیریت پروژه مهم است، یعنی اندازه گیری و پیگیری پیشرفت پروژه را آسان می کند. بنابراین، داشبورد پروژه دقیقاً چگونه به اندازه‌گیری و مدیریت بهتر پروژه‌ها کمک می‌کند؟ بیایید دریابیم.

1. هماهنگی

در فرآیند مدیریت پروژه، می‌تواند برای اعضای تیم آسان باشد که به تنهایی از هم جدا شوند، تمرکز خود را بر اهداف کلیدی از دست بدهند و به طور غیرمستقیم پروژه را دچار رکود کنند. با داشبورد پروژه، برای تیم آسان‌تر است که یک منبع حقیقت داشته باشد تا همه به آن مراجعه کنند. داشبورد به همه می گوید که چه کاری و چه زمانی باید انجام شود.

در نتیجه، تک تک اعضای تیم می توانند نگاهی عمیق به معیارهای مدیریت پروژه و چگونگی پیشرفت پروژه داشته باشند. به این ترتیب، همه می توانند روی کارهایی که باید انجام شود تا سریعتر به اهداف دست پیدا کنند، تمرکز کنند.

2. افزایش دید داده ها

یک داشبورد مدیریت پروژه خوب داده های مهم را می گیرد و آن ها را درست در جایی که تیم به آن نیاز دارد می آورد. تیم مدیریت پروژه در واقع می تواند به جای صرف زمان برای مکان یابی معیارهای پروژه که همیشه در حال تغییر است، روی دریافت آن بینش ها و تبدیل آنها به موارد اقدام و نتایج نهایی تمرکز کند.

3. بینش عملی

در پایان، دلیل استفاده از داشبوردهای مدیریتی پروژه در وهله اول ارائه بینش هایی است که می توانند تفسیر شوند و برای ترسیم یک مسیر عمل استفاده شوند. داشبوردهای پویا به راحتی می توانید ببینید چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست، بنابراین تیم می تواند به راحتی تفسیر کند و اقدامات مناسب را در سریع ترین زمان ممکن انجام دهد.

معیارها و ویژگی هایی که باید در داشبورد پروژه داشته باشید

برخی از ویژگی ها و معیارهای اساسی که یک داشبورد مدیریت پروژه باید پوشش دهد تا به اندازه کافی نیازهای دیده شدن داده های یک تیم را برآورده کند، عبارتند از:

1. ویجت تخصیص منابع

این گزارش نحوه تخصیص منابع موجود پروژه را نشان می دهد، از جمله اینکه چگونه (یعنی انتظار می رود منابع در کجا تخصیص داده شده به آن برسند)، کجا (دقیقاً کدام بخش از پروژه) و به کدام وظایف خاص.

2. ویجت وضعیت وظیفه

این به تیم نگاهی به وضعیت وظایف مربوط به پروژه مورد نظر ارائه می دهد.

3. گزارش های ردیابی نقطه عطف

این به روز رسانی های دوره ای در مورد پیشرفت ارائه می دهد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

معنای کلی سیستم تولید ناب شناسایی و حذف ضایعات است که از این طریق می توان کیفیت و زمان تولید را بهبود بخشید و هزینه ها را کاهش داد. این یکی از روش‌های نزدیک شدن به تولید ناب است، اما می‌توان با استفاده از «راه تویوتا» نیز به آن نزدیک شد، که تمرکز بر بهبود گردش کار به جای اتلاف است.

هر دو روش اهداف یکسانی دارند، اما با روش تویوتا، ضایعات به‌جای اینکه به‌عنوان تمرکز مورد توجه قرار گیرند، به‌طور طبیعی حذف می‌شوند. پیروان این روش پیاده سازی می گویند که این یک دیدگاه گسترده سیستمی است که می تواند به جای حذف صرفاً ضایعات خاص، برای کل یک تجارت مفید باشد. راه تویوتا به دنبال ساده سازی ساختار عملیاتی یک سازمان در یا

تا بتواند محیط کار را درک و مدیریت کند. این روش همچنین از راهنمایی موسوم به «Senpai and Kohai» (سال‌نفر و جوان) برای کمک به پرورش تفکر ناب درست از طریق ساختار سازمانی استفاده می‌کند.

با این حال، با وجود رویکردهای متفاوت، هر دو روش در تعدادی از اصول مشترک تولید ناب هستند، از جمله:

  • اتوماسیون
  • پیشرفت مداوم
  • انعطاف پذیری
  • تسطیح بار
  • کیفیت تولید یا خدمات برای اولین بار عالی
  • جریان تولید و کنترل بصری
  • پردازش کششی
  • روابط تامین کننده
  • حذف ضایعات

نکاتی برای اجرای فرآیندهای تولید ناب

ووماک و جونز همانطور که مفاهیم تولید ناب را در نوشته‌های خود معرفی کردند، توضیح دادند که چرا برخی از سازمان‌های ناب موفق شدند در حالی که برخی دیگر شکست خوردند. تفاوت اصلی این بود که کسانی که شکست خوردند از رویه های خاص کپی کردند در حالی که سازمان های موفق به دنبال درک اصول اساسی مورد نیاز برای کارکرد کل سیستم ناب بودند.

لاغر شدن یک فرآیند مستمر تغییر است که نیاز به ارزیابی و نظارت دارد. برای حفظ آن به تغییرات و تنظیمات مکرر در شیوه های کاری شما نیاز دارد.

ایجاد یک جعبه ابزار ناب از روش‌ها می‌تواند به ساده‌سازی سیستم‌های مدیریت ناب شما کمک کند، اما باید به خاطر داشته باشید که ناب بیشتر یک فلسفه است تا مجموعه‌ای از رویه‌های استاندارد.

با وجود این، چهار مرحله وجود دارد که می توانید برای کمک به ایجاد سیستم مدیریت پروژه اصول تولید ناب خود بردارید:

1. طراحی یک سیستم تولید ساده

هرچه بیشتر سیستم‌های خود را به بخش‌های ساده و مرکب آن‌ها تقسیم کنید، نظارت و بهبود هر کدام از طریق حذف ضایعات آسان‌تر خواهد بود.

2. به دنبال راه هایی برای بهبود باشید

کارکنان در تمام سطوح باید در یافتن راه هایی برای بهبود فرآیندها و رویه ها تشویق و حمایت شوند. داشتن یک دید کلی صادقانه از رویه ها برای یافتن زمینه هایی برای بهبود مهم است. هرچه این بهبودها برای شرکت و فرآیندهای خاص شما خاص تر باشند، مؤثرتر خواهند بود.

3. به طور مداوم بهبودهای طراحی را اجرا کنید

این کافی نیست که به دنبال بهبود باشید. اینها باید از طریق طرح ها، رویه ها و فرآیندهای شما اجرا شوند. تنها به دنبال بهبود نیست، بلکه باید در سطح عملی نیز عملی شود. هر گونه پیشرفتی نیز باید با معیارهای بهبود پشتیبان‌گیری شود و اغلب بهتر است به جای تغییرات گسترده، تغییرات کوچک افزایشی ایجاد کنید.

4. به دنبال خرید کارکنان باشید

برای دستیابی موثر به سه مرحله اول، باید حمایت کارکنان خود را به دست آورید. اگر مدیریت تصمیم به اجرای آن بدون جلب رضایت کارکنان بگیرد، کل روش ممکن است آسیب ببیند. از آنجایی که ضایعات، و در نتیجه ناب، یک مفهوم کلی در کل کسب و کار است، به مدیریت نیاز دارد تا مشکلات واقعی را که باید حل شوند، شناسایی و درک کند.

کارمندان می توانند با عقب راندن، موفقیت مدیریت ناب را مسدود کنند، به خصوص اگر بار مدیریت و اجرای ناب بر دوش آنها گذاشته شود. یک راه حل خوب برای این، ایجاد یک "طرح ناب" است که در آن تیم ها می توانند بازخورد و پیشنهادات خود را به مدیریت ارائه دهند، که سپس تصمیم نهایی را در مورد هر گونه تغییر می گیرد. کوچینگ همچنین برای توضیح مفاهیم و انتقال دانش به کارکنان در تمام سطوح مهم است.

 

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

استراتژی برند به برنامه استراتژیک یک سازمان برای توسعه و ترویج نام تجاری خود، از جمله پیام هایی که به مخاطبان هدف در تلاش برای ایجاد روابط با مشتری منتقل می کند، اشاره دارد. تعریف استراتژی برند را بیاموزید و نمونه هایی را در کوکاکولا بررسی کنید تا بفهمید استراتژی برند چگونه توسعه می یابد.

تعریف استراتژی برند

استراتژی برند یک طرح رسمی است که توسط یک کسب و کار برای ایجاد تصویری خاص از خود در ذهن مشتریان فعلی و بالقوه استفاده می شود. وقتی یک شرکت یک استراتژی برند موفق ایجاد کرده و اجرا می کند، مردم بدون اینکه به آنها گفته شود شرکت کیست و چه می کنند، می دانند. شرکت هایی به بزرگی و تاسیس کوکاکولا، همچنین برندهای کوچک و حتی مشاغلی که خدمات را به شرکت های دیگر می فروشند، همگی از یک استراتژی برند با دقت ایجاد شده سود می برند. در نتیجه استراتژی برند، افراد احساس یا نظر خاصی را در مورد یک شرکت ایجاد می کنند - احساسی که تصمیمات خرید آنها را هدایت می کند. این احساس برابر با ارزش ویژه برند است. هرچه افراد قوی‌تر نسبت به یک برند احساس کنند، ارزش ویژه برند قوی‌تر می‌شود.

 ذخیره تایم لاین سرعت پخش خودکار عادی نمونه کوکاکولا

Coca Cola یا همان طور که بیشتر شناخته شده است، نمونه ای جامع از یک استراتژی برند موثر ارائه می دهد. چیزی که در سال 1886 به عنوان شربتی با آب گازدار مخلوط شده و در فواره های نوشابه در جنوب آمریکا به فروش می رسید، اکنون یک برند جهانی و چند میلیارد دلاری است. این موفقیت را از طریق یک استراتژی دقیق برنامه ریزی شده و به طور مداوم اجرا کرد که هدف آن محبوب کردن، قابل اعتماد کردن، پرطرفدار کردن و موفقیت آمیز کردن کوکالا است.

مدت کوتاهی پس از اختراع فرمول کوکاکولا، یکی از شرکای اصلی تجاری کوکاکولا نام را پیشنهاد کرد و لوگوی کوکاکولا را که هنوز هم امروزه استفاده می‌شود، طراحی کرد، از جمله فونت متمایز آن. حالا که این محصول دارای فرمول و نام بود، نیاز به مشتریان داشت. اینجاست که مرحله بعدی استراتژی برند کوکاکولا مطرح شد ایجاد روابط با مشتریان جدید بالقوه با توزیع کوپن برای نمونه رایگان کوکاکولا. این ژست حسن نیت به عنوان یک هدیه به اولین کمپین بازاریابی کوکاکولا تبدیل شد.

نشانه موفقیت بعدی کوکاکولا در قالب رقابت بود. دیگر سازندگان نوشابه شروع به تقلید از فرمول کوکا کردند. در روزهایی که نوشابه‌ها عمدتاً در لیوان‌هایی در فواره‌های نوشابه فروخته می‌شد، فریب دادن مردم آسان بود، بدون اینکه توانایی شناسایی محصول با یک بطری آشنا یا قوطی آلومینیومی برای اطمینان از اصالت وجود داشت.

برای مقابله با این رقابت، کوکاکولا عملیات بطری سازی خود را آغاز کرد. در همان زمان، شروع به ساخت یک شبکه توزیع کرد تا بتواند در خارج از محدوده بومی خود آتلانتا، جورجیا، کوکاکولا به فروش برسد. اما عملیات بطری‌سازی در شهرهای دور از بطری‌هایی که در دست داشتند استفاده می‌کردند، به این معنی که کوکاکولا در بطری‌هایی با اشکال و اندازه‌های مختلف فروخته می‌شد. این ناهماهنگی یکپارچگی نام تجاری کوکاکولا را به خطر انداخت - به عبارت دیگر، انتظاراتی که مشتریانش از برند داشتند. بدون ظاهر ثابت، توانایی برند برای ایجاد وفاداری کاهش می یابد. بنابراین، کوکاکولا بطری منحصر به فرد خود را در سال 1916 طراحی کرد.

در طول قرن بیستم، تکامل برند کوکاکولا از یک سری مراحل منطقی پیروی کرد که در کنار هم، یک استراتژی برند را تشکیل می‌دهند. تصادفی نیست، این مراحل اشتراکات زیادی با اجزای استراتژی برند برای هر محصول یا شرکتی دارند.

اجزای مشترک یک استراتژی برند

پاسخ به سوالات زیر چارچوبی را برای ایجاد یک استراتژی برند برای تقریباً هر برندی ارائه می دهد. فکر کردن به آنها و نوشتن پاسخ ها، تمرین مهمی در ایجاد استراتژی برند است.

محصول یا خدمات شما چه می کند؟ در مورد کوکا، شعار معروف آنها توضیح می دهد که کوکا چه کاری انجام می دهد: "مکثی که تازه می کند". بنابراین، کوکاکولا باعث طراوت می شود. یک فروشگاه لوازم اداری ممکن است به این سؤال پاسخ دهد "ما راحتی و مقرون به صرفه بودن را ارائه می دهیم."

مخاطبان محصول شما چه کسانی هستند؟ مهم است که این را از همه افراد به گروه های کلیدی افرادی که احتمالاً به محصول یا خدمات شما علاقه مند هستند محدود کنید.

تصویر برند شما چیست؟ این سوال فراتر از نشان‌واره است و سبک‌های فونت، رنگ‌ها، انواع تصاویر، سبک زبان را در بر می‌گیرد - همه چیزهایی که توسط حواس پنجگانه درک می‌شوند که نشان‌دهنده برند شما هستند.

می‌خواهید برند شما چه احساسی در مردم ایجاد کند؟ کوکا ممکن است پاسخ دهد، "آرام، خوشحال". یک تعمیرگاه خودرو ممکن است پاسخ دهد، "راحت شده، منصفانه رفتار شده است." یک فروشگاه لباس که به زنان تجاری خدمات ارائه می دهد، ممکن است پاسخ دهد، "پیچیده، با اعتماد به نفس".

 برای باز کردن قفل این درس باید عضو Study.com باشید. حساب کاربری برای خود بسازید

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

روزهای ورق زدن آگهی های طبقه بندی شده در جستجوی کار به پایان رسیده است. امروزه اکثر مشاغل شرکتی به صورت آنلاین پست می شوند و با تبدیل شدن به فضای کاری دیجیتالی، شرکت ها می خواهند فرآیند استخدام را تا حد امکان مجازی نگه دارند.

بیکاری تقریباً به بالاترین حد خود رسیده است و شرکت ها برنامه های کاربردی زیادی دارند که ممکن است پیگیری آنها دشوار باشد. پس چگونه هر درخواستی را جمع آوری و ارزیابی می کنید و همه کاندیداها را منصفانه ارزیابی می کنید؟ از طریق استفاده از سیستم مدیریت استخدام یا RMS.

در اینجا یک نمای کلی از چیستی سیستم مدیریت استخدام، نحوه کارکرد آن، چه کسی ممکن است مفید باشد و پیشنهاداتی برای گزینه‌های برتر RMS برای کسب و کار شما آورده شده است.

مروری بر سیستم های مدیریت استخدام

سیستم‌های مدیریت استخدام، کارفرمایان را قادر می‌سازد تا هر مرحله از فرآیند استخدام را ردیابی کنند - از ارسال اولیه تا استخدام کارمند. استفاده از یک پلتفرم برای سازماندهی همه نامزدهای متقاضی شغل، امکان ردیابی و مرتب‌سازی آسان هر متقاضی را فراهم می‌کند.

RMS می تواند کارهای زیر را انجام دهد:

  • ارسال به هیئت های شغلی
  • ردیابی ارجاع کارمندان
  • مواد متقاضی را جمع آوری کنید
  • نامزدها را شناسایی و بررسی کنید
  • مصاحبه ها را برنامه ریزی کنید
  • بازخورد مصاحبه را ضبط کنید
  • بررسی مرجع و پیشینه را آغاز کنید
  • ایجاد نامه های پیشنهادی
  • کارکنان جدید روی کشتی

برای خواندن اطلاعات بیشتر در مورد سیستم مدیریت استخدام اینجا کلیک کنید.

یک سیستم مدیریت استخدام چگونه کار می کند؟

هنگامی که برای اولین بار یک سیستم مدیریت استخدام را برای کسب و کار خود راه اندازی می کنید، یکی از اولین کارهایی که احتمالا انجام خواهید داد این است که موقعیت های باز را ارسال کنید.

اکثر سیستم ها دارای یک الگوی آگهی شغلی هستند که به چند چیز اساسی نیاز دارد - مانند عنوان شغل و محل کار، سطح تخصص، نوع استخدام (تمام وقت، پاره وقت، کار آزاد، قرارداد و غیره) و شرح شغل. توضیحات شامل تمام جزئیات در مورد آنچه شغل مستلزم به همراه الزامات نامزد، مانند سطح مهارت، تحصیلات، سال ها تجربه، و ویژگی های شخصیتی کلی است.

هنگامی که کار را در RMS خود وارد کردید، باید مراحل مختلف فرآیند استخدام را تنظیم کنید. این مراحل بر اساس نیازهای استخدام شما قابل تنظیم هستند، اما ممکن است شامل صفحه نمایش تلفن و مصاحبه های حضوری، ارزیابی مهارت ها، بررسی مرجع و پیشینه، پیشنهادات، و جمع آوری اسناد قانونی برای حضور کارمند باشد.

هنگامی که یک نامزد برای شغلی درخواست می‌کند، RMS تمام اطلاعاتی را که ارسال می‌کند جمع‌آوری می‌کند، بنابراین هیچ رزومه و نامه‌ای در اطراف صندوق ورودی شما وجود ندارد. RMS همچنین به استخدام‌کنندگان این امکان را می‌دهد تا نامزدهایی را که شرایط خاصی را که در سیستم تنظیم شده‌اند را برآورده نمی‌کنند حذف کنند.

به عنوان مثال، اگر یکی از الزامات شغلی، تجربه رسانه های اجتماعی باشد، RMS می تواند شرطی را تعیین کند که فقط متقاضیانی که "رسانه های اجتماعی" در رزومه خود دارند، وارد فهرست نامزدهایی شوند که به مرحله بعدی فرآیند می روند. سازمان شما می‌تواند سیستم‌های مدیریت استخدام را برای خزیدن رزومه‌ها و برنامه‌های کاربردی برای کلمات کلیدی آموزش دهد، به طوری که استخدام‌کننده فقط متقاضیانی را با تجربه مناسب بررسی می‌کند.

اکثر سیستم‌ها به استخدام‌کنندگان اجازه می‌دهند تا یادداشت‌های دقیقی در مورد تعاملات خود با هر نامزد ثبت کنند تا بتوانند جزئیات هر فرد را پیگیری کنند - مهم نیست با چه تعداد نامزد صحبت می‌کنند. هر استخدام‌کننده یک حساب شخصی از طریق آدرس ایمیل شرکت خود دارد، که به آنها امکان می‌دهد مستقیماً به درخواست‌های نامزدها در RMS پاسخ دهند، مصاحبه‌هایی را با ادغام‌های تقویم تنظیم کنند و حتی در صورت لزوم با بازخورد شخصی نامزدها را رد کنند.

یک کسب‌وکار می‌تواند تمام مراحل لازم در فرآیند استخدام را از یک پلتفرم انجام دهد و RMS را برای شرکت‌هایی با اهداف بلند استخدامی نجات دهد.

چه کسی به سیستم مدیریت استخدام نیاز دارد؟

استفاده از RMS می تواند بسیار مفید باشد، اما هزینه راه اندازی یک سیستم برای نیازهای استخدام سازمان ممکن است برای برخی از مزایای آن بیشتر باشد. شرکت شما ممکن است کاندیدای خوبی برای استفاده از RMS باشد اگر شما در حال حاضر در حال افزایش استخدام هستید و همزمان چندین موقعیت شغلی باز دارید.

  • شما چندین استخدام کننده دارید که هر کدام در چندین موقعیت باز کار می کنند.
  • برای پیگیری اسناد مرتبط با منابع انسانی به یک راه آسان نیاز دارید.
  • شما علاقه مند به راه اندازی یک برنامه ارجاع کارمند هستید.
  • شما از یک ابزار تجزیه و تحلیل استخدام سود خواهید برد.

حتی اگر شرکت یا کسب‌وکار کوچک شما در یکی از این دسته‌ها قرار نگیرد، گزینه‌های نرم‌افزاری رایگان یا کم‌هزینه‌ای وجود دارد که برخی از مزایای سیستم‌های مدیریت استخدام گران‌تر را ارائه می‌کند.

سیستم های محبوب مدیریت استخدام

در اینجا چند گزینه برای سیستم های مدیریت استخدام وجود دارد که می تواند برای مشاغل مختلف مفید باشد.

1. Jotform

ابزارهای فرم سازی آنلاین آسان Jotform طیف وسیعی از کاربردها را دارد و یکی به عنوان یک سیستم مدیریت استخدام است.

فرآیند استخدام خود را با ایجاد برنامه های شغلی قابل تنظیم با استفاده از فرم ساز کشیدن و رها کردن شروع کنید. هنگامی که برنامه ها شروع به ارائه می کنند، می توانید تمام اسناد و داده ها را در قالب ردیاب استخدام قرار دهید، بنابراین می توانید یک نمای کلی آسان و خواندنی از همه کاندیداهایی که درخواست داده اند دریافت کنید و نقاط قوت و ضعف آنها را مقایسه کنید.

هنگامی که یک نامزد به مرحله مصاحبه می رسد، به راحتی مصاحبه ها را با ادغام تقویم گوگل برنامه ریزی کنید، و زمانی که مصاحبه ها کامل شد، می توانید از طریق فرم های بازخورد نظر مصاحبه کنندگان خود را در مورد هر متقاضی دریابید

بزرگ‌ترین مزیت استفاده از Jotform به‌عنوان RMS این است که وقتی استخدام‌های جدید خود را وارد می‌کنید، عملکرد به پایان نمی‌رسد. کسب و کار شما می تواند همچنان از Jotform و مجموعه کامل ابزارهای آن بهره مند شود - حتی پس از تکمیل تیم شما.

2. Zoho Recruit

اگر با Zoho برای سایر سیستم‌های آن - مانند مدیریت ارتباط با مشتری یا مدیریت محل کار از راه دور - آشنا هستید، استفاده از Zoho برای استخدام نیز می‌تواند گزینه آسانی باشد.Zoho Recruit خدمات خود را به سه بخش تقسیم می کند: استخدام آژانس، منابع انسانی شرکت، و کارکنان موقت (با Zoho Workerly). بزرگترین مزایای این سیستم عبارتند از تقویت کننده منبع (برای کمک به یافتن نامزدهای غیرفعال)، یک ماژول ارزیابی بسیار مفید برای تعیین مهارت های یک نامزد به صورت دست اول، و برای کارگران موقت، یک پورتال موقت شخصی سازی شده.

3. گلخانه

اگر کسب‌وکار بزرگ‌تری هستید که به دنبال یک سیستم مدیریت استخدام با ویژگی‌ها می‌گردید، ممکن است بخواهید گلخانه را امتحان کنید. این به دلیل نوآوری و ویژگی‌ها و ارتقاء مستمر جدید خود مورد تحسین قرار گرفته است، بنابراین اگر RMS می‌خواهید که واقعاً بتوانید با آن رشد کنید، این ممکن است برای شما مناسب باشد.

یکی از ویژگی‌های دوستانه، ابزار کارمند جدید است که به شما امکان می‌دهد یک تجربه خوش‌آمدگویی را برای چهره‌های جدید تیم خود شخصی‌سازی کنید. برخی از کاربران گلخانه خاطرنشان می کنند که عادت کردن به رابط کاربری کمی زمان می برد، بنابراین اگر به دنبال یک سیستم بسیار قوی نیستید، ممکن است برای شرکت های کوچکتر کمی زمان بر باشد.

4. Freshteam

اگر به دنبال یک سیستم مدیریت استخدام هستید که با بخش منابع انسانی شما فراتر از استخدام رشد کند، Freshteam، سیستم منابع انسانی Freshworks را در نظر بگیرید. یک سایت حرفه ای کاملاً مارک دار ایجاد کنید، پیوندهای ردیابی ایجاد کنید تا تجزیه و تحلیل کنید که نامزدهای شما از کجا آمده اند، و کل تیم استخدامی را در سیستم ادغام کنید تا نظرات و رتبه بندی های آنها را پیگیری کنند.

هنگامی که کارمندان جدید به شرکت می‌پیوندند، پایگاه داده کارکنان Freshteam به نگهداری اطلاعات آنها ادامه می‌دهد و به یک پورتال سلف سرویس برای همه افرادی که در شرکت کار می‌کنند تبدیل می‌شود. اگر می‌خواهید آن را آزمایش کنید، Freshteam یک آزمایش 21 روزه رایگان ارائه می‌دهد تا بتوانید قبل از تصمیم‌گیری در مورد یک طرح خاص، از همه ویژگی‌ها نمونه بگیرید.

5. Jobvite

Jobvite به دلیل سهولت استفاده و خدمات مشتری درجه یک انتخاب محبوب برای شرکت های بزرگتر است. همچنین بسیار قابل تنظیم است، بنابراین اگر فرآیند استخدام شما مطابق با قالب اکثر شرکت ها نیست، همچنان می توانید از سیستم Jobvite بهره مند شوید.

اگر شرکت شما برای ارتقای موقعیت های باز شما به کمک نیاز دارد، Jobvite افزونه ای به نام Jobvite Engage ارائه می دهد. این سرویس برای ایجاد یک استراتژی استخدام که به طور خاص برای شرکت شما کار می کند، مشاوره ارائه می دهد.

Jobvite همچنین بسیار تجزیه و تحلیل محور است، بنابراین اگر می خواهید بر اساس داده ها تصمیمات استخدام آگاهانه بگیرید، نرم افزار این اطلاعات را در داشبورد مفیدی برای همه استخدام کنندگان در تیم شما ارائه می دهد.

 

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

بهترین راه برای استفاده از نمودارهای سازمانی چیست؟ صرف نظر از طرحی که انتخاب می کنید، نمودارهای سازمانی برای نشان دادن روابط داخلی و روابط متقابل درون یک سازمان و برای اطمینان از اینکه همه کارکنان قادر به برقراری ارتباط موثر اطلاعات هستند بسیار مفید هستند.

می توانید از نمودارهای سازمانی برای موارد زیر استفاده کنید

ارتباط درون یک شرکت، به ویژه با مافوق. برای مثال، مهم است که کارکنان بدانند مدیرشان کیست و یکدیگر را بشناسند. برای این منظور، ایده خوبی است که عکس های کارمندان را اضافه کنید تا نام ها با چهره ها مرتبط شوند.

  • تجدید ساختار، مانند زمانی که کارکنان نقش‌های خود را در سازمان تغییر می‌دهند تا اطمینان حاصل شود که مهارت‌هایشان به طور بهینه به کار گرفته می‌شود.
  • برنامه ریزی نیروی کار، به عنوان مثال هنگام بررسی جزئیات یک طرح جدید استخدام.
  • برنامه ریزی منابع، برای مثال با به حداقل رساندن ناکارآمدی ها با سازماندهی مجدد نقش ها و وظایف.
  • شجره نامه، زیرا شجره نامه ها اساسا چیزی بیش از نمودارهای سازمانی نیستند. می‌توانید عکس‌ها، تاریخ تولد و مرگ و پیوندهایی را به سایر اطلاعات مرتبط درباره هر فرد اضافه کنید.

Lucidchart ایجاد نمودارها را سریع و آسان می کند. امروز آزمایش رایگان خود را دریافت کنید و در پروژه های بعدی خود با همکاران خود همکاری کنید.

نکاتی برای طراحی بصری نمودارهای سازمانی

در اصل، به سختی قوانین ثابتی در مورد نمودارهای سازمانی وجود دارد، بنابراین هر عنصر بصری که اطلاعات را منتقل می کند مجاز است.

عکس ها می توانند به کاربران کمک کنند تا یکدیگر را بشناسند و خود را با نام یکدیگر معرفی کنند.

اشکال و/یا رنگ های مختلف برای نشان دادن بخش های جداگانه، گروه های کاری، سطوح شغلی و سایر اطلاعات مفید هستند.

لوگوها یا نمادهای شرکت به شما این امکان را می دهند که نمودارهای خود را مطابق با هویت برند خود سفارشی کنید.

انیمیشن های پاورپوینت به ارائه های شما روح می بخشد و با تمرکز بر قسمت های مختلف نمودار، آنها را جذاب تر می کند.

اشکال سه بعدی نمودارهای واضح تری را ایجاد می کنند که به معنای واقعی کلمه برجسته می شوند.

مرزهای نمودارهای سازمانی

آنها می توانند به سرعت منسوخ شوند، به خصوص در مورد شرکت هایی با جابجایی کارکنان بالا. نمودارهایی که آنلاین هستند راحت تر به روز می شوند، یعنی نمودارهایی که فقط به صورت چاپی در دسترس هستند، اما حتی نمودارهایی که آنلاین هستند نیز باید مرتب بررسی شوند و در صورت لزوم به روز شوند. در این زمینه، ایده خوبی است که از اسناد آنلاین قابل ویرایش و همچنین ویژگی های اتوماسیون استفاده کنید تا نمودارهای سازمانی به طور خودکار به روز شوند، به عنوان مثال، زمانی که کارمندان شرکت را ترک می کنند یا کارکنان جدید می پیوندند.

آنها فقط روابط رسمی را نشان می دهند، در حالی که روابط غیررسمی و اجتماعی را که نقش بسیار مهمی در سازمان ایفا می کنند نادیده می گیرند.

آنها هیچ اطلاعاتی در مورد سبک مدیریت در شرکت ارائه نمی دهند. نمودارهای سازمانی نشان می‌دهند که چه کسی کدام موقعیت رهبری را دارد، اما نه اینکه چگونه این اختیار اعمال می‌شود.

ارگانیگراف ها، که ارتباط نزدیکی با نمودارهای سازمانی دارند، ممکن است انتخاب بهتری برای شما باشند اگر می خواهید سایر روابط یا ارتباطات بین کارمندان و بخش ها را نشان دهید یا نشان دهید.

منبع چارت سازمانی

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

تصمیم گیری اساس رهبری خوب است. در این مقاله یاد بگیرید که چگونه می توانید از مدل های سنتی تصمیم گیری برای گرفتن بهترین تصمیمات در دنیای تجارت امروز استفاده کنید.

تصمیم گیری مؤثر برای رهبری اساسی است. در اصل، تصمیم گیری وظیفه اصلی یک رهبر خوب است. تصمیم‌ها رهبران را قادر می‌سازد تا به شرایط، تهدیدها و فرصت‌های متغیر بازار پاسخ دهند تا موفقیت آتی سازمان خود را تضمین کنند. با افزایش سرعت اطلاعات، تغییرات در محیط کسب و کار و رویدادهای خارجی غیرقابل پیش بینی، کار تصمیم گیری موثر هر روز پیچیده تر می شود.

مطلب بیشتر در مورد تصمیم گیری در مدیریت را در اینجا دنبال کنید.

ضرورت تسلط بر علم تصمیم گیری در مدیریت

علم تصمیم گیری در مدیریت مدت‌هاست که به یک رشته مهم تبدیل شده است و دانشگاهیان مدت‌هاست اشاره کرده‌اند که تصمیم‌های خوب ستون فقرات شرکت‌های موفق هستند. بنابراین، درک این موضوع که سازمان‌ها هنوز درگیر تصمیم‌گیری ضعیف هستند که هزینه‌های هنگفتی دارد، مشکل‌ساز است. در مطالعه‌ای که توسط گارتنر منتشر شده است، هزینه تصمیم‌های بد بیش از 3 درصد از سود شرکت‌ها تخمین زده می‌شود که خیره‌کننده است.

مدیران افراد پرمشغله با اولویت های متناقض و اغلب تعداد زیادی از جلسات تیمی برای شرکت هستند. این بدان معنی است که فرآیندهای تصمیم گیری استراتژیک آنها باید ساده و کارآمد باشد تا توانایی تصمیم گیری آنها به حداکثر برسد. خوشبختانه، نوری در انتهای تونل وجود دارد: مدل‌ها و روش‌های مختلف تصمیم‌گیری زمانی که با فناوری همراه می‌شوند به همین هدف دست می‌یابند و رهبران را قادر می‌سازد تا تصمیمات آگاهانه را سریع‌تر از همیشه بگیرند.

در این مقاله به بررسی DNA تصمیم گیری می پردازیم تا اهمیت آن و چرایی اهمیت آن را درک کنیم. سپس به یک مدل تثبیت شده تصمیم گیری نگاه می کنیم و آن را در چارچوب مدیریت امروزی قرار می دهیم. هدف این مقاله کمک به رهبران کسب و کار است تا تصمیم گیری خود را در دنیای تجارت مدرن ساده کنند.

اول از همه، به یک سوال به ظاهر ساده:

تصمیم گیری دقیقا به چه معناست؟

تصمیم گیری از نیاز به حل یک مشکل یا پاسخ به یک تهدید یا فرصت ناشی می شود. طبق مقاله ای که توسط دانشگاه ماساچوست منتشر شده است، تصمیم گیری را می توان به عنوان «فرایند شناسایی یک تصمیم، جمع آوری اطلاعات و ارزیابی راه حل های جایگزین» تعریف کرد.

فرآیند تصمیم گیری را می توان به شرح زیر تقسیم کرد:

  • شناسایی اهداف و مقاصد
  • جمع آوری تمام اطلاعات مربوطه
  • مشارکت ذینفعان و مشارکت کنندگان کلیدی
  • در نظر گرفتن گزینه های جایگزین

بیایید تصمیم گیری را به عنوان یک چهارراه در نظر بگیریم. مسیر به خودی خود استراتژی کسب و کار شما است، شرکت شما وسیله نقلیه ای است که با آن سفر می کنید، و چهارراه فرصتی است برای تغییر رویکرد خود نسبت به یک موضوع خاص، تغییر جهت یا ماندن در مسیر فعلی خود. نمونه بارز این همه‌گیری کووید-19 است: یک رویداد خارجی با ابعاد بی‌سابقه، مجموعه‌ای از چهارراه‌ها را برای مسئولین ایجاد کرد و اقدام فوری لازم بود. سازمان شما چگونه به این همه گیری جهانی واکنش نشان می دهد؟ چه تغییراتی در "کسب و کار به طور معمول" برای اطمینان از ایمنی کارمندان و مشتریان شما ضروری بود؟

نتیجه نهایی تصمیم گیری این است که مسیری را برای سازمان شما از طریق موقعیت پیش رو فراهم کنید. در هر چهارراه، ممکن است انتخاب کنید که در جهت فعلی ادامه دهید، یا منشعب شوید، یا حتی بچرخید، و به سمتی جدید بروید.

همه اینها به اندازه کافی ساده به نظر می رسد، اما آنچه باید اذعان کنیم این است که برای اکثر مشاغل، اغلب در هر زمان معین بیش از یک تقاطع وجود دارد. بیشتر سازمان ها یک کاروان هستند تا یک وسیله نقلیه واحد. این مشکل توسط دنیای تجارت به طور فزاینده مرتبط و غیرقابل پیش بینی تسریع می شود، زیرا جریان های اطلاعاتی سریع تر به تصمیم گیری های دقیق تری نیاز دارد.

بنابراین، اکنون که فهمیدیم تصمیم گیری چیست، می توانیم مراحل مربوط به تصمیم گیری را بررسی کنیم.

منبع

https://www.sherpany.com/de/ressourcen/meeting-management/methoden-zur-entscheidungsfindung-entscheidungsmodell/

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

مدیریت استراتژیک بخشی از مدیریت بازرگانی است. دقیقاً به توسعه، برنامه ریزی و اجرای اهداف مرتبط با محتوای سازمان هایی می پردازد که ممکن است یک طرح تجاری را اجرا کرده باشند. به عنوان یک قاعده، دوره زمانی برای مدیریت استراتژیک دو تا پنج سال است، زیرا برنامه های استراتژیک معمولا برای بلندمدت ساخته می شوند. این اصطلاح بسیار نزدیک به مفهوم حاکمیت شرکتی است که برای خواندن مطلب بیشتر در مورد مدیریت استراتژیک اینجا کلیک کنید.

از زمانی که مفهوم استراتژی در تئوری برنامه ریزی در مدیریت بازرگانی مطرح شد، تفاوت زیادی با آن پیدا کرد. این استراتژی همچنین شامل تعریف اهداف اساسی شرکت است. از سوی دیگر، یک تعریف بسیار محدود تنها از اقدامات مرتبط با موقعیت صحبت می کند. مدیریت استراتژیک شامل مراحل مختلفی است. در مرحله اول، تجزیه و تحلیل ساختار صنعت و تجزیه و تحلیل مثلث شرکت، مشتری، رقابت انجام می شود. مرحله دوم شامل برنامه ریزی است.

در مرحله سوم مدیریت استراتژیک، استراتژی اجرا می شود و در فاز چهارم، کنترل موفقیت و کنترل پس از تحقق مقدمات انجام می شود. باید به طور انتقادی در نظر گرفت که اصطلاح مدیریت استراتژیک بسیار جهانی است و بنابراین معنای مرکزی آن مبهم است. به دلیل جهت گیری بلندمدت، مدیریت استراتژیک نیز نمی تواند راه حلی برای یک مشکل خاص ارائه دهد.مدیریت استراتژیک می پرسد چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند.

سؤالات کلیدی

 مدیریت استراتژیک می پرسد که چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند. در محیط رقابتی امروز، هر شرکتی باید به سوالات کلیدی زیر پاسخ دهد:

  • الف) چه اهداف بلندمدتی را باید دنبال کنیم؟
  • ب) در کدام حوزه های تجاری می خواهیم فعال باشیم؟
  • ج) با کدام اقدامات بلندمدت می خواهیم در حوزه های تجاری رقابت کنیم؟
  • (د) مهارت‌های اصلی ما چیست که به ما امکان رقابت می‌دهد؟
  • (ه) برای اجرای اقدامات بلندمدت خود چه کاری باید انجام دهیم؟ این سوالات در قلب مدیریت استراتژیک قرار دارند. به بیان ساده، مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی و اجرای استراتژی ها در شرکت ها سر و کار دارد.

دنبال کردن یک استراتژی

 پس از تصویب لزوماً موفقیت آینده را تضمین نمی کند:

  • (الف) اندازه و سهم بازار تضمینی برای موفقیت بلندمدت نیست.
  • (ب) قابلیت‌های اصلی که در یک مقطع زمانی اساس موفقیت استراتژیک یک شرکت را تشکیل می‌دهند در طول زمان ارتباط خود را از دست می‌دهند.
  • ج) بازارهای جوان و با رشد سریع قواعد بازی را با جهش های پویا تغییر می دهند. این بدان معناست که موفقیت استراتژیک یک شرکت کمتر به واسطه محصولات فعلی آن تعیین می شود تا توانایی آن در اشغال بازارهای آینده. بنابراین، مدیریت استراتژیک به معنای چیزی بیش از موقعیت‌یابی بلندمدت طیف محصولات موجود یک شرکت است. بلکه مدیریت استراتژیک با نگاه به آینده همراه است. مهم است که به این سوال اصلی پاسخ دهیم که چگونه می توان وجود و موفقیت شرکت را در دراز مدت تضمین کرد.

 پیاده سازی

 با توجه به اهمیت آن، این سوال مطرح می شود که مدیریت استراتژیک به طور ایده آل چگونه باید در یک شرکت اجرا شود؟ یک مدل فرآیندی که وظایف متنوع مدیریت استراتژیک را مرتب و نظام‌مند می‌کند و آن‌ها را در یک نظم معمولی ایده‌آل قرار می‌دهد، ارزش خود را ثابت کرده است. در این درک، چهار دسته مختلف از فعالیت ها یا فازها متمایز می شوند:

  • مرحله تعیین اهداف (توسعه خط مشی شرکت، بیانیه ماموریت و اهداف استراتژیک)،
  • مرحله تجزیه و تحلیل استراتژیک (تحلیل سازمانی و محیطی، پیش بینی و هشدار اولیه)،
  • مرحله تدوین استراتژی (تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی ها)،
  • مرحله اجرای استراتژی. فرآیند مدیریت استراتژیک نباید به عنوان یک توالی سخت و از بالا به پایین از مراحل درک شود، بلکه به عنوان یک فرآیند تکراری است که با تعداد زیادی حلقه بازخورد و همپوشانی مشخص می شود. فرآیند استراتژی باید هم توسط مرحله کنترل نهایی و هم توسط کنترل استراتژیک همراه با فرآیند پشتیبانی شود.

https://wirtschaftslexikon.gabler.de/definition/strategisches-management-46326

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

فرهنگ سازمانی به عنوان ارزش ها، ویژگی ها، رفتارها و نگرش های جمعی یک سازمان خاص تعریف می شود. نام های فرهنگ جایگزین عبارتند از:

  • فرهنگ سازمانی
  • فرهنگ محل کار
  • فرهنگ شرکتی

فرهنگ سازمانی می تواند نتیجه تلاش عمدی باشد یا به طور طبیعی توسعه یابد. هر شرکتی فرهنگ سازمانی خود را دارد، اما هر شرکتی فرهنگ سازمانی عالی ندارد. فرهنگ شرکت از طریق نحوه تعامل اعضای تیم، ابتکارات تصمیم گیری و ارزش های اصلی وسواس نشان داده می شود. مؤلفه های اساسی فرهنگ شرکتی عبارتند از:

  • محیط کار
  • سبک های رهبری
  • در چارچوب اهداف سازمانی
  • ارزشهای اصلی

برای خواندن مطالب بیشتر در مورد انواع فرهنگ سازمانی اینجا کلیک کنید.

مدیریت های شرکت

اکثریت قریب به اتفاق متقاضیان هنگام تصمیم گیری در مورد پذیرش یا عدم پذیرش یک موقعیت، فرهنگ سازمانی یک شرکت را به دقت تجزیه و تحلیل می کنند. در واقع، 77 درصد از مردم می گویند که حتی قبل از درخواست برای یک نقش، فرهنگ شرکت را در نظر می گیرند.

فرهنگ سازمانی قوی فرهنگی است که در آن کارکنان مطابق با رفتارهای مورد انتظار و مسئولیت های شغلی کار می کنند. در حالی که برخی از شرکت‌ها فرهنگ شرکتی عالی را بر اساس تیم‌سازی و تبریک کارکنان تعریف می‌کنند، شرکت‌های دیگر برای فرهنگ رسمی و سنتی‌تر محل کار ارزش قائل هستند.

فرهنگ سازمانی چگونه بر یک شرکت تأثیر می گذارد؟

94 درصد از مدیران و 88 درصد از کارکنان معتقدند که فرهنگ شرکت برای موفقیت بسیار مهم است. شرکت‌هایی که فرهنگ قوی دارند، در مقایسه با شرکت‌هایی با فرهنگ تعریف‌نشده یا ضعیف، به‌طور میانگین ۴۰۰ درصد رشد درآمد بیشتری دارند. فرهنگ سازمانی به طور مستقیم بر عوامل مختلفی از جمله مشارکت کارکنان و سطوح بهره وری تأثیر می گذارد.

1. مشارکت کارکنان

در فرهنگ شرکتی منفی، کارکنان اغلب احساس مشارکت نمی کنند. در مقابل، فرهنگ شرکتی عالی، کارکنان شادی را که عموماً درگیر هستند، تشویق می‌کند.

اولین قدم برای ایجاد یک فرهنگ عالی شرکت و افزایش مشارکت کارکنان این است که مطمئن شوید کارکنان احساس ارزشمندی و انگیزه می کنند. بهترین شیوه ها برای دستیابی به این امر شامل منابع انسانی برای درخواست بازخورد منظم کارکنان و اعطای کارمندان با عملکرد بالا است.

2. انگیزه کارکنان

فرهنگ شرکتی تأثیر عمده ای بر طرز فکر کارکنان در مورد شرکت خود و انگیزه آنها دارد. در واقع، بسیاری از متقاضیان فرهنگ سازمانی را یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تمایل یا عدم کار در یک سازمان خاص می دانند.

برای اینکه فرهنگ یک شرکت انگیزه مثبتی در کارکنان ایجاد کند، باید حاوی ارزش‌های قوی شرکت و چشم‌اندازی واضح از آنچه موفقیت به نظر می‌رسد، باشد.

3. روحیه کارکنان

روحیه کارکنان هم شامل مشارکت کارکنان و هم انگیزه کارکنان می شود. روش‌های مورد استفاده برای تقویت روحیه شامل دادن قدرت تصمیم‌گیری به کارمندان، افزایش شفافیت و ارتقای تعادل بین کار و زندگی است.

روحیه پایین کارکنان امری عادی است و عواقب قابل توجهی برای شرکت ها دارد، از جمله افزایش غیبت، جابجایی زیاد کارکنان و ناتوانی اعضای تیم در همکاری موثر با یکدیگر. روحیه پایین می تواند ناشی از فرهنگ سمی در محل کار باشد که ارتباطات ناکارآمد و تکنیک های مدیریت نامناسب را تشویق می کند.

4. بهره وری کارکنان

مشارکت کارکنان، روحیه و انگیزه همگی با سطوح بهره وری مطابقت دارند. افزایش بهره وری کارمندان برای هر شرکتی متفاوت به نظر می رسد، اما تیم سازی و تلاش برای ارزش بخشیدن به کارکنان معمولا مفید است.

فرهنگ سازمانی قوی نه تنها بهره وری کارکنان را افزایش می دهد، بلکه مهارت های خدمات مشتری را نیز افزایش می دهد.

5. جابجایی کارکنان

یک نشانه واضح از فرهنگ ضعیف محل کار، نرخ بالای جابجایی کارکنان است. زمانی که کارمندان احساس می‌کنند کمتر ارزش‌گذاری شده‌اند یا به‌خاطر سختی کارشان به درستی شناخته نشده‌اند، احتمال کمتری دارد که در یک شرکت طولانی‌مدت بمانند.

فرهنگ سازمانی نامناسب فرهنگی است که دارای A نباشد مشوق هایی را برای کارکنان ارائه می دهد یا ترویج می کند. کارمندان با استعداد برتر نمی خواهند در شرکتی بمانند که به طور فعال رشد حرفه ای و شخصی را تشویق نمی کند.

سازمان ها باید اطمینان حاصل کنند که منابع انسانی به استخدام کنندگان جدید آموزش های مناسب و ابزارهای مورد نیاز برای انجام موفقیت آمیز نقش خود را ارائه می دهند. به اعضای تیم موجود باید مسیر پیشرفت شغلی و فرصت های توسعه داده شود تا آنها را درگیر، با انگیزه و سازنده نگه دارد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

چرخه دمینگ نام خود را از ویلیام ادواردز دمینگ گرفته است. او یک استاد و آماردان آمریکایی بود که در اواسط تا اواخر قرن بیستم استراتژی های مدیریتی و سازمانی مختلفی را توسعه داد. او بیشتر به خاطر کارش در ژاپن و شرکت فورد موتور شناخته شد.

نام دیگر این چرخه چرخه شوهارت است. این نام از والتر اندرو شوهارت، آماردان آمریکایی دیگر گرفته شده است. گفته می‌شود که دمینگ در ابتدا از «چرخه شوهارت» استفاده کرده و بعداً به PDSA که مخفف عبارت Plan, Do, Study, Act است تغییر داده است.

مراحل چرخ دمینگ

چرخه دمینگ یک فرآیند چهار مرحله ای برای حل مشکلات تجاری است. این چرخ دمینگ نیز نامیده می شود اما مسلماً بیشتر به عنوان PDCA شناخته می شود. این مخفف برنامه ریزی، انجام، بررسی، اقدام است. مراحی که چرخه دمینگ باید طی کند عبارت است از:

مرحله اول: برنامه ریزی

مرحله اول چرخه دمینگ در حال برنامه ریزی است. در مقایسه با اکثر طرح‌های تجاری، تمرکز ویژه‌ای بر روی تعیین آنچه برای دستیابی به یک هدف بسیار خاص لازم است وجود دارد. در بسیاری از موارد، هدف این فرآیند بهبود رویه ها با تعریف دقیق تر نتیجه مورد نظر است.

مرحله دوم: اجرا

مرحله دوم انجام دادن است. تنها چیزی که لازم است این است که فرآیند برنامه ریزی شده را در عمل آزمایش کنید. به طور معمول، این کار در کوچکترین مقیاس ممکن انجام می شود و در عین حال نتایج مفیدی به همراه دارد. مرحله سوم امتحان است که گاهی اوقات به عنوان مطالعه ذکر می شود. این شامل ارزیابی یا اندازه گیری نتایج و سپس مقایسه آنها با نتایج مورد انتظار برای شناسایی هر گونه تفاوت است.

مرحله سوم: عمل

آخرین مرحله از چرخه دمینگ، عمل است. ابتدا، تفاوت های بین نتیجه مورد انتظار و واقعی تجزیه و تحلیل می شود. ایده این است که بفهمیم این تفاوت‌ها در کجا ایجاد شده‌اند، چه تغییراتی باید برای اصلاح آن ایجاد شود و سپس آن تغییرات را اجرا کنیم.

پس از ایجاد تغییرات، شرکت دوباره این چرخه را طی می کند. هر گونه تفاوت باقیمانده یا تازه ایجاد شده بین نتایج مورد انتظار و واقعی، سپس ارزیابی و تصحیح می شود. شرکت تا زمانی که نتایج مورد انتظار و واقعی یکسان باشد و نیازی به تغییر بیشتر نباشد، این چرخه را ادامه می دهد.

قابل ذکر است که ساختار و اساس چرخه دمینگ تا حدودی یادآور روش علمی است. این چرخه ایجاد یک فرضیه، انجام آزمایش ها، ارزیابی نتایج و بازنگری و آزمایش مجدد فرضیه است. معادل مرحله پایانی چرخه دمینگ این است که این فرضیه تا حد زیادی پذیرفته شده و صحت آن تایید شده است.

بنابراین، رهبر گروه و سرپرست تیم، فرآیند برچسب‌گذاری را در شیفت شب بعدی مشاهده می‌کنند. آنها متوجه شدند که نوار برچسب گهگاه در ایستگاه توزیع کننده گیر می کند و به همین دلیل است که برچسب ها به صورت کج زده می شوند. رهبر تیم مشکوک است که علت آن این است که نوار برچسب هنگام تعویض به درستی رزوه نشده است. هر زمان که مشکل پیش می آید، یکی از دو کارمند جدید نوار را وارد کرده است. علت روشن است.

صحبت آخر

سپس رهبر گروه از رهبر تیم می خواهد که هدفی را برای اقدامات متقابل تنظیم کند. پاسخ او: هدف مشخص است، یعنی کاهش ضایعات. مدیر او به او یادآوری می کند که اهداف باید "هوشمندانه" باشند، به این معنی که آنها همچنین باید قابل اندازه گیری و محدود به زمان باشند. سپس رهبر تیم هدف را دوباره فرموله می‌کند: در هشت هفته، در 31 مارس، نرخ رد کردن برای شیفت شب باید 50 درصد کمتر شود. او می خواهد با آموزش کارکنان جدید به این هدف دست یابد. همین باید کافی باشد.

سایت منبع چرخه دمینگ : https://gazellecg.com/pdca/

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

استفاده از کارت امتیازی متوازن مزایای زیادی دارد. برای مثال، BSC به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا اطلاعات و داده‌ها را در یک گزارش واحد جمع کنند، نه اینکه با چندین ابزار سروکار داشته باشند. این به مدیریت اجازه می دهد تا در زمان نیاز به بازبینی برای بهبود رویه ها و عملیات، در زمان، پول و منابع صرفه جویی کند.

کارت امتیازها علاوه بر سوابق مالی، بینش ارزشمندی را در مورد خدمات و کیفیت شرکت خود به مدیریت ارائه می دهد. با اندازه گیری همه این معیارها، مدیران اجرایی قادر به آموزش کارکنان و سایر ذینفعان و ارائه راهنمایی و پشتیبانی از آنها هستند. این به آنها اجازه می دهد تا اهداف و اولویت های خود را به منظور دستیابی به اهداف آینده خود بیان کنند

یکی دیگر از مزایای کلیدی BSC ها این است که چگونه به شرکت ها کمک می کند تا اتکای خود را به ناکارآمدی در فرآیندهای خود کاهش دهند. به این بهینه سازی فرعی گفته می شود. این اغلب منجر به کاهش بهره‌وری یا تولید می‌شود که می‌تواند منجر به هزینه‌های بالاتر، درآمد پایین‌تر و از بین رفتن نام‌های تجاری شرکت و شهرت آنها شود.

سایت منبع کارت امتیازی متوازن را اینجا دنبال کنید.

نمونه هایی از کارت امتیازی متوازن (BSC)

شرکت‌ها می‌توانند از نسخه‌های داخلی BSC‌های خود استفاده کنند، برای مثال، بانک‌ها اغلب با مشتریان تماس می‌گیرند و نظرسنجی‌هایی برای سنجش میزان عملکرد آنها در خدمات مشتریان خود انجام می‌دهند. این نظرسنجی‌ها شامل رتبه‌بندی بازدیدهای بانکی اخیر، با سوالاتی از زمان انتظار، تعامل با کارکنان بانک و رضایت کلی است. آنها همچنین ممکن است از مشتریان بخواهند که پیشنهاداتی برای بهبود ارائه دهند. مدیران بانک می توانند از این اطلاعات برای کمک به بازآموزی کارکنان در صورت وجود مشکل در خدمات یا شناسایی مشکلات مشتریان در مورد محصولات، رویه ها و خدمات استفاده کنند.

در موارد دیگر، شرکت ها ممکن است از شرکت های خارجی برای تهیه گزارش برای آنها استفاده کنند. به عنوان مثال، نظرسنجی J.D. Power یکی از رایج‌ترین نمونه‌های کارت امتیازی متوازن است.1 این شرکت داده‌ها، بینش‌ها و خدمات مشاوره‌ای را برای کمک به شرکت‌ها در شناسایی مشکلات در عملیات خود و ایجاد بهبود برای آینده ارائه می‌کند. J.D. Power این کار را از طریق نظرسنجی در صنایع مختلف از جمله خدمات مالی و صنایع خودرو انجام می دهد. نتایج جمع آوری شده و به شرکت استخدام کننده گزارش می شود

سوالات متداول کارت امتیازی متوازن (BSC).

کارت امتیازی متوازن چیست و چگونه کار می کند؟

کارت امتیازی متوازن یک معیار عملکرد مدیریت استراتژیک است که به شرکت ها کمک می کند تا عملیات داخلی خود را شناسایی کرده و بهبود بخشند تا به نتایج بیرونی کمک کنند. داده‌های عملکرد گذشته را اندازه‌گیری می‌کند و به سازمان‌ها بازخوردی درباره نحوه تصمیم‌گیری بهتر در آینده ارائه می‌دهد.

چهار دیدگاه کارت امتیازی متوازن چیست؟

چهار دیدگاه یک کارت امتیازی متوازن عبارتند از یادگیری و رشد، فرآیندهای تجاری، دیدگاه های مشتری و داده های مالی. این چهار حوزه که پاها نیز نامیده می شوند، چشم انداز و استراتژی یک شرکت را تشکیل می دهند. به این ترتیب، آنها به پرسنل کلیدی یک شرکت، چه مدیران اجرایی و/یا تیم(های) مدیریت آن نیاز دارند تا داده های جمع آوری شده در کارت امتیازی را تجزیه و تحلیل کنند.

چگونه از کارت امتیازی متوازن استفاده می کنید؟

کارت امتیازی متوازن به شرکت ها اجازه می دهد تا سرمایه فکری خود را به همراه داده های مالی خود اندازه گیری کنند تا موفقیت ها و شکست ها را در فرآیندهای داخلی خود تجزیه کنند. با جمع‌آوری داده‌های عملکرد گذشته در یک گزارش واحد، مدیریت می‌تواند ناکارآمدی‌ها را شناسایی کند، برنامه‌هایی برای بهبود طراحی کند و اهداف و اولویت‌ها را به کارکنان و سایر ذینفعان منتقل کند.

مزایای کارت امتیازی متوازن چیست؟

استفاده از کارت امتیازی مزایای زیادی دارد. مهمترین مزیت ها شامل توانایی آوردن اطلاعات در یک گزارش واحد است که می تواند در زمان، هزینه و منابع صرفه جویی کند. همچنین به شرکت ها اجازه می دهد تا علاوه بر ردیابی داده های مالی خود، عملکرد و کیفیت خود را در خدمات و کیفیت ردیابی کنند. کارت‌های امتیازی همچنین به شرکت‌ها این امکان را می‌دهند که ناکارآمدی‌ها را شناسایی و کاهش دهند.

مثال کارت امتیازی متوازن چیست؟

شرکت ها ممکن است از روش های داخلی برای توسعه کارت امتیازی استفاده کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است نظرسنجی های خدمات مشتری را برای شناسایی موفقیت ها و شکست های محصولات و خدمات خود انجام دهند یا ممکن است شرکت های خارجی را برای انجام کار برای آنها استخدام کنند. J.D. Power نمونه‌ای از چنین شرکت‌هایی است که توسط شرکت‌ها برای انجام تحقیقات از طرف آنها استخدام شده است.

خط پایین

شرکت ها تعدادی گزینه برای کمک به شناسایی و حل مشکلات مربوط به فرآیندهای داخلی خود دارند تا بتوانند موفقیت مالی خود را بهبود بخشند. کارت امتیازی متوازن به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا داده‌ها را از چهار حوزه کلیدی، از جمله یادگیری و رشد، فرآیندهای تجاری، مشتریان و امور مالی جمع‌آوری و مطالعه کنند. با ادغام اطلاعات تنها در یک گزارش. شرکت ها می توانند در زمان، پول و منابع صرفه جویی کنند تا کارکنان را بهتر آموزش دهند، با ذینفعان ارتباط برقرار کنند و موقعیت مالی خود را در بازار بهبود بخشند.

رقابت بدون ریسک با 100000 دلار پول نقد مجازی

مهارت های معاملاتی خود را با شبیه ساز سهام رایگان ما امتحان کنید. با هزاران معامله‌گر Investopedia رقابت کنید و راه خود را به سمت بالا معامله کنید! قبل از شروع به خطر انداختن پول خود، معاملات را در یک محیط مجازی ارسال کنید. ترد را تمرین کنید استراتژی‌ها را به گونه‌ای طراحی کنید که وقتی آماده ورود به بازار واقعی هستید، تمرین مورد نیاز خود را داشته باشید.

  • MAHAYAN66 HASANI