تیهوشا

۱۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

استراتژی برند یک برنامه بلند مدت مشخص است که برای دستیابی به یک سری اهداف بلند مدت و ایجاد یک برند موفق طراحی شده است. شرکت های موفق برندسازی را جدی می گیرند. طراحی ضعیف، هویت ضعیف برند، بازاریابی ناکارآمد، پیام‌های متناقض و شراکت‌های بد می‌توانند برند را خدشه‌دار کنند.

بنابراین، قبل از اینکه در مورد سایه خاصی از آبی که برای لوگوی خود استفاده می کنید یا از چه فونتی در وب سایت خود استفاده می کنید وسواس داشته باشید، به تصویر بزرگ نگاهی بیندازید و طرحی را ایجاد کنید که به شما در ایجاد یک برند موفق کمک می کند.

استراتژی برند می تواند به شما در انجام این کار کمک کند. استراتژی برند، برنامه‌ای است برای اینکه چگونه می‌توانید به شکل‌گیری ادراک از برندتان کمک کنید. بدون یک استراتژی بلندمدت مشخص، برند شما بی‌سکان، بدون تمرکز خواهد بود و کسب‌وکار شما شکست خواهد خورد.

چگونه یک استراتژی برندینگ موثر ایجاد می کنید؟

ایجاد یک استراتژی برند قوی مستلزم آن است که شرکت ها در مورد هویت بصری و داستان برند خود انتخاب های هوشمندانه و عمدی داشته باشند. زمانی که در مورد اجزای اساسی یک استراتژی برندینگ قوی بحث کردیم، درباره این انتخاب ها صحبت کردیم.

خبر خوب این است که استراتژی برند نباید گران باشد. در واقع، یک استراتژی جامع برند می تواند به شما مزیت رقابتی عظیمی بدهد و هزینه آن را چندین برابر بپردازد.

به عنوان مثال، سرمایه گذاران و وام دهندگان از نزدیک ارزیابی می کنند که طرح کسب و کار شما چگونه به استراتژی برند نزدیک می شود و اینکه آیا احتمال موفقیت کسب و کار شما وجود دارد یا خیر. شرکای بالقوه شما می خواهند بدانند که آیا استراتژی برند شما به وضوح نحوه ایجاد یک تجارت موفق را مشخص می کند یا خیر. استراتژی برند مهم است.

بنابراین، بیایید ببینیم چگونه می توانید یک استراتژی برندسازی موثر برای کسب و کار خود ایجاد کنید.سه مرحله برای توسعه یک استراتژی برندسازی موثر وجود دارد: کشف، هویت و اجرا.

فاز 1: کشف

اگر در حال راه اندازی یک کسب و کار جدید هستید و هنوز هویت بصری ندارید، کشف آن آسان است. شرکت شما برای کسی شناخته شده نیست و چیزی برای کشف وجود ندارد. می توانید به فاز 2 بروید و هویت برند خود را ایجاد کنید.

اما اگر کسب و کاری دارید، مطمئن باشید که این مرحله را نادیده نگیرید. تحقیقات بازار مهم است. قبل از تعریف هویت برند اصلاح شده یا جدید خود، باید هویت برند موجود خود را درک کنید و به طور عینی به همه عواملی که بر نحوه نمایش عمومی شرکت شما تأثیر می گذارد نگاه کنید.

نحوه ارزیابی کسب و کار

این شامل ارزیابی مشتریان، صنعت، چشم انداز، ماموریت، ارزش ها، هویت برند، تصویر برند و برند شما می شود.

1. با ارزیابی هویت برند موجود خود شروع کنید

هویت اصلی برند شما اغلب با چشم انداز شرکت شما (چرا شرکت شما وجود دارد)، ماموریت (آنچه شرکت شما انجام می دهد) و ارزش ها (باورهایی که اقدامات شرکت شما را هدایت می کند) تعریف می شود.

ممکن است چشم‌انداز، مأموریت و ارزش‌های خود را قبلاً مستند کرده باشید، اما اگر ندارید نگران نباشید. برخی از شرکت ها تصمیم گرفتند این موارد را مستند کنند و آنها را روی دیوار دفتر یا وب سایت خود قرار دهند. دیگران کمتر رسمی هستند اما برای درک چشم انداز، ماموریت و ارزش های خود وقت صرف می کنند. تمرین مهم برای شرکت های موجود این است که ارزیابی کنند که آیا چشم انداز، ماموریت و ارزش های اصلی آنها هنوز مرتبط هستند یا خیر. در اینجا چند سوال مفید وجود دارد که می توانید بپرسید:

  • آیا عناصری وجود دارد که در فرهنگ شرکت ظهور کرده و در آن چشم‌انداز، مأموریت و ارزش‌ها منعکس شده است؟
  • آیا برخی از عناصر موجود به خوبی تعریف نشده اند یا دیگر معتبر نیستند؟
  • چه چیزی برای شرکت شما مهم است؟
  • آیا هویت برند و بازاریابی موجود شما به درستی هویت اصلی شما را به اشتراک می گذارد؟

2. انجام تحقیقات بازار و انجام تجزیه و تحلیل رقبا

هنگامی که هویت اصلی برند خود را درک کردید، گام بعدی شامل تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل رقبا است. در اینجا چند سوال مفید وجود دارد که باید هنگام انجام تحقیقات بازار بپرسید:

  • بازار شما چقدر بزرگ است؟
  • چرا مشتریان شما هستند؟
  • رقبای شما چه کسانی هستند؟
  • بازار شما از زمانی که شرکت خود را راه اندازی کردید چگونه تغییر کرده است؟
  • از زمانی که شرکت خود را راه اندازی کردید، چگونه کسب و کار خود را توسعه داده اید؟

اگر به دنبال کمک برای درک بهتر بازار خود هستید، ویدیوی این لینک https://www.crowdspring.com/blog/brand-strategy/ را تماشا کنید:

  • چگونه مشتریان خود را بهتر درک کنیم
  • یک استراتژی برندسازی بلندمدت مستلزم این است که مشتریان خود و آنچه می خواهند و نیاز دارند را درک کنید. توصیه می کنیم سوالات زیر را در مورد مشتریان خود بپرسید:
  • آنها چه کسانی هستند؟ مشتریان شما مرد، زن یا هر دو هستند؟ آیا آنها بومرها یا هزاره ها هستند؟ اهل کجا هستند؟
  • چه کار می کنند؟ دانستن اینکه مشتریان شما برای امرار معاش چه می کنند و به چه چیزهایی علاقه مند هستند، راه بسیار خوبی برای هدف قرار دادن بازاریابی شما است، به خصوص زمانی که درگیر بازاریابی دیجیتال هستید.
  • چرا می خرند؟ آیا می دانید دلیل حضور آنها در بازار شما چیست؟ اگر این کار را انجام دهید، راحت‌تر می‌توانید نیازهای آن‌ها را با آنچه می‌توانید به آنها بدهید، جفت کنید.
  • کی میخرن؟ دریابید که بازار هدف شما معمولاً چه زمانی این نوع خرید را انجام می دهد. به این ترتیب، می توانید شانس خود را برای جلب توجهی که می خواهند به شما جلب کنند، افزایش دهید.
  • وسیله خرید چیست؟ آیا آنها از یک وب سایت خرید می کنند؟ آیا آنها یک تأسیسات آجر و ملات را ترجیح می دهند؟
  • بودجه آنها چقدر است؟ اطمینان حاصل کنید که مشتریانی را هدف قرار می دهید که بودجه آنها با محصول یا خدمات شما مطابقت دارد.
  • چه چیزی به آنها احساس خوبی می دهد؟ دانستن اینکه چه چیزی به مشتری درخشش دوست داشتنی و با احساس خوب می دهد، کلید اصلی اطمینان از تبدیل شدن آنها به مشتریان تکراری است.
  • آنها چه انتظاری دارند؟ درک انتظارات برای برآورده کردن آن انتظارات ضروری است. چه مشتریان شما انتظار تحویل سریع داشته باشند و چه از پشتیبانی مشتری 24 ساعته، دانستن آنچه از شما می خواهند نیمی از کار است.
  • آنها در مورد شرکت شما چه احساسی دارند؟ آیا مشتریان بالقوه شما نام برند و هویت کلی برند شما را می شناسند؟ شنیدن تمجید در مورد شرکت شما خوب است - این نشان می دهد که شما یک تصویر برند قوی ایجاد کرده اید. شنیدن نقاط درد حتی بهتر است. شما باید بدانید که کسب و کار شما کجا می تواند از یک پیشرفت کوچک برای بهبود، خوب، استفاده کند!
  • آنها در مورد رقابت شما چه احساسی دارند؟ شما می دانید چه می گویند. دوستان خود را نزدیک نگه دارید - رقابت خود را نزدیک تر نگه دارید.

در اینجا شش سوال مهم و خاص وجود دارد که می توانید از مشتریان خود بپرسید. در زیر به هر کدام خواهیم پرداخت.

 

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

تولید ناب تکنیکی مبتنی بر اصول و شیوه های تجاری است که به شرکت ها در افزایش عملکرد کمک می کند. تایچی اونو، که برای شرکت تویوتا موتور کار می کرد، این نظریه را آغاز کرد. هدف این سیستم افزایش عملکرد از طریق بهینه سازی کلیه فرآیندهایی است که یک سازمان استفاده می کند. شرکت هایی که از تولید ناب استفاده می کنند معمولاً نتایج بسیار مثبتی دارند.

کاهش ضایعات

تولید ناب بر بسیاری از جنبه های فرآیندهای تجاری، از جمله کاهش ضایعات، تمرکز دارد. تحت این سیستم، تمام فرآیندهایی که یک کسب و کار استفاده می کند، تجزیه و تحلیل و بررسی می شود. هر فرآیندی که ارزش مثبتی برای شرکت یا محصولات آن ایجاد نمی کند حذف می شود. با انجام این کار، ضایعات کاهش یافته و در هزینه ها صرفه جویی می شود. این تمرکز تضمین می کند که هر فرآیند استفاده شده ارزشی را ارائه می دهد.

زمان تولید سریعتر

داشتن مشاوره تولید ناب معمولاً منجر به کوتاه شدن زمان تولید می شود. از آنجایی که تولید ناب تمام فرآیندهای غیرضروری را که یک کسب و کار استفاده می کند از بین می برد، زمان چرخه تولید به طور کلی کاهش می یابد.

کیفیت بهبود یافته

شرکت هایی که از تولید ناب استفاده می کنند اغلب از شش سیگما نیز استفاده می کنند. شش سیگما تکنیکی است که توسط موتورولا توسعه یافته و بر کیفیت محصول تمرکز دارد. شرکت هایی که از تولید ناب همراه با شش سیگما استفاده می کنند، می توانند با مطالعه هر فرآیندی که در طول تولید استفاده می شود، کیفیت کالاهایی را که تولید می کنند، بهبود بخشند.

منفعت مشتریان

مشتریان نیز از تولید ناب سود می برند. از طریق بهبود کیفیت و کاهش ضایعات، شرکت ها احتمالاً رقابتی تر در بازار خواهند بود. این امر منجر به کاهش قیمت، کالاهای معیوب کمتر و کیفیت کلی بهتر کالاهای خریداری شده توسط مشتریان شرکت می شود. این به مشتریان ارزش بیشتری برای این کالاها می دهد.

افزایش سود

هنگامی که تولید ناب در یک سازمان به درستی مورد استفاده قرار گیرد، نتیجه کلی افزایش سود است. تئوری پشت این موضوع این است که هزینه ها و فرآیندهای غیرضروری حذف شده و کیفیت محصولات افزایش می یابد. هنگامی که کیفیت محصول افزایش می یابد، محصولات ارزش بیشتری را به مشتریان ارائه می دهند و باعث می شوند آنها محصولات بیشتری خریداری کنند. افزایش فروش و کاهش هزینه ها منجر به افزایش سود می شود.

بهبودهای مداوم

هنگامی که یک سیستم مشاور تولید ناب ایجاد شد و به درستی عمل کرد، شرکت ها همچنان به دنبال راه هایی برای بهبود هستند. این به معنای ارزیابی و ارزیابی مداوم فرآیندهایی است که استفاده می کنند و کیفیت کالاهایی که تولید می کنند.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

سازمان ها در سراسر جهان صرف نظر از اندازه سازمان یا صنعت به دنبال بهبود عملکرد سازمانی هستند. مدیران درون سازمان عملکرد را، شاید با مقایسه آن با یک معیار، اندازه گیری می کنند. آنها یافته های خود را تجزیه و تحلیل و ارزیابی می کنند و کنترل های خود را بر این اساس برای پیشبرد عملکرد سازمان طراحی می کنند. مدیریت یک کسب و کار تجاری با مدیریت انواع دیگر سازمان ها متفاوت است، زیرا مدیر کسب و کار مسئولیت اصلی عملکرد اقتصادی کسب و کار را بر عهده دارد.

مدیریت یک سازمان نسبت به عملکرد و دستاوردهای سازمان در برابر صاحبان کسب و کار پاسخگو است. این امر معمولاً در حساب‌هایی که مدیریت تولید می‌کند و سالانه در جلسات هیئت مدیره به مدیران ارائه می‌شود، نشان داده می‌شود. مدیران تنها در صورتی می توانند عملکرد خوبی داشته باشند و اقتدار خود را توجیه کنند که نتایج اقتصادی مطلوبی را به دست آورند، به عنوان مثال، سودهایی که می خواهند در یک دوره زمانی به دست آورند. مدیریت اغلب از تحقیقات عملیات برای به حداکثر رساندن سود، بازده، استفاده و عملکرد استفاده می کند. مدیریت یک سازمان معمولاً یک سیستم اندازه گیری برای تعیین اهداف تغییر و سنجش عملکرد سازمان ایجاد می کند.

مدیریت بر اساس اهداف:

پیتر دراکر پیشنهاد کرد که مسئولیت مدیر سه جنبه دارد یعنی مدیریت کسب و کار، مدیران و کارگران همراه با کارشان برای دستیابی به استانداردهای بهینه عملکرد سازمانی. دراکر اولین نظریه‌پردازی بود که از عبارت «مدیریت بر اساس اهداف» استفاده کرد زیرا معتقد بود که موفقیت عملکرد سازمانی زمانی حاصل می‌شود که اهداف برای دستیابی به‌صورت جداگانه تعیین شوند.

ارزیابی عملکرد و مزایا

ارزیابی بهبود عملکرد سازمان و پیشرفت شغلی می تواند یک عامل انگیزشی کلیدی برای کارمندان برای کار موثر و کارآمد باشد. بنابراین، افزایش عملکرد سازمانی. سیستم‌های اندازه‌گیری عملکرد و پاداش در یک سازمان دیدگاه‌هایی را در مورد اولویت ایجاد می‌کنند، یعنی اینکه چه چیزی مهم است و چه چیزی خیلی مهم نیست. این ضروری است، زیرا افراد بر عملکردی تمرکز می کنند که پاداش به دست می آورد. سیستم باید سالم باشد تا مردم بتوانند به آن تکیه کنند. بر اساس سلسله مراتب عوامل انگیزشی مزلو، افراد در صورتی به سمت کار سوق داده می شوند که اهداف دستاوردهای آنها با نتیجه دلخواه همراه باشد. سیستم‌های پاداش باید به گونه‌ای اصلاح شوند که پاداش‌های مدیران و سایر کارکنان بر اساس اهداف عملکردی که با الزامات تغییر سازگار است، باشد. کارکنان باید برای عملکرد بر اساس رفتار و نتایج مطلوب پاداش بگیرند.

عملکرد سازمانی با رضایت شغلی همراه است. سطوح رضایت شغلی را می توان تحت تأثیر عوامل زیادی از جمله پاداش، شناخت، کیفیت نظارت، روابط اجتماعی با گروه های کاری و میزان موفقیت فرد در انجام وظایف خود قرار داد. طبق نظریه دو عاملی هرزبرگ، عوامل بهداشتی وجود دارد که باید برای جلوگیری از نارضایتی کارکنان وجود داشته باشد. عواملی که عبارتند از: دستمزد کافی، سیاست های منصفانه و منسجم شرکت، عملکرد نظارتی منصفانه و منسجم و شرایط کاری مناسب. همچنین به گفته وروم، یکی از بهترین نظریه پردازان مدیریت زمان خود، ابزارگرایی (سیستم پاداش) بر انگیزه افزایش عملکرد سازمانی تأثیر می گذارد. مدیران باید به وعده‌هایی که در مورد پاداش عملکرد داده‌اند پایبند باشند و سعی کنند اطمینان حاصل کنند که کارکنان معتقدند مدیریت به وعده‌های خود عمل خواهد کرد. با این حال، اهداف عملکرد معمولاً نباید اهداف مالی باشند. آنها می توانند به اشکال دیگری مانند شناسایی، ارتقاء و غیره باشند.

افزایش کیفیت کار

عملکرد سازمان را می توان با ارزیابی قابلیت اطمینان خدمات و با درک کیفیت مشتریان سازمان نیز توصیف کرد. ارزش می تواند از ارائه خدمات قابل اعتماد به دست آید، به طوری که مشتریان بدانند که خدمات را به موقع، در زمان وعده داده شده، با استاندارد عملکرد خوب دریافت خواهند کرد. از آنجایی که تغییر سازمانی اجتناب ناپذیر است، عوامل حیاتی موفقیت و شاخص های کلیدی عملکرد باید مورد بازنگری قرار گیرند تا با الزامات تغییر سازگار باشند. انجام کار با کیفیت خوب و ارائه نتیجه با کیفیت ts عملکرد سازمانی را افزایش می دهد زیرا محرک های مکرر تأثیر بیشتری بر عملکرد نسبت به یک عبارت واحد دارند زیرا توجه را به خود جلب می کند.

بر اساس تئوری انتظار وروم، قدرت یک فرد برای تلاش در کار قابل اندازه گیری است. به گفته وی، بین تلاشی که انجام می دهیم و عملکردی که حاصل تلاش ماست همبستگی مثبت وجود دارد. یکی از عواملی که عمیقاً بر انگیزه افراد تأثیر می گذارد، این باور است که تلاش های فرد منجر به نتایج عملکرد بهتری می شود. به عبارت دیگر، هر چه بیشتر تلاش کنیم، عملکرد بهتری خواهیم داشت. همچنین این که عملکرد خوب، پاداش مطلوبی را به همراه داشته باشد و پاداش، نیاز مهمی را برآورده کند، نیز یکی از ادراکات انگیزشی عملکرد سازمانی است. بنابراین انگیزه را می توان با ظرفیت و انتظار سنجید. انتظار این است که افراد بر این باورند که با تلاش بیشتر، عملکرد بهتر و در نتیجه نتایج بهتری حاصل می شود. ارزش، پیش نیاز درونی فرد برای پاداش است.

مکانیسم بازخورد و سبک مدیریت مشارکتی

کارکنان به بازخورد در مورد عملکرد خود نیاز دارند. کارکنان باید در مورد عملکرد واقعی و عملکرد مورد انتظارشان اطلاع رسانی شوند. به این ترتیب آنها سطح عملکرد خود را در سازمان خواهند دانست. پاداش باید برای کارکنانی که اضافه کاری کار می کنند و نتایج کارآمدی ارائه می دهند حفظ شود. برای افراد موفق، پرداخت نوعی بازخورد در مورد عملکرد آنهاست. دستمزد و پاداش بالا معیاری برای سنجش موفقیت آنها در دستیابی به اهداف است.

مدیریت باید یک سبک مدیریت دموکراتیک را اتخاذ کند که در آن کارکنان را در تصمیم گیری ها و جلسات طوفان فکری مشارکت دهد. از این رو به کارکنان این باور را می دهد که در تمام تصمیمات تجاری شرکت می کنند، که همه کارکنان را به عنوان یک واحد مرتبط می کند. این به هماهنگی بین کارکنان و مسئولیت پذیری کمک می کند. مک گرگور و آرگریس، دو نظریه پرداز برجسته مدیریت، به نفع سبک مدیریت مشارکتی و مشارکت دادن کارکنان در حل مسئله و تصمیم گیری استدلال کرده اند. آنها معتقد بودند که این سبک مدیریت بیشتر از کارکنان بهره می برد که در نهایت باعث بهبود عملکرد سازمان می شود. آنها همچنین استدلال کردند که بهترین رهبران افرادی هستند که نیاز به موفقیت دارند. بنابراین مدیریت باید تلاش کند تا افراد موفق را در بین سازمان شناسایی و توسعه دهد.

درگیر کردن کارکنان

طبق نظرسنجی گالوپ، درگیر کردن کارمندان با اهداف سازمانی ویژگی کلیدی هر کسب و کاری است. اگر کارمندان به کار خود علاقه داشته باشند، بهترین عملکرد خود را ارائه دهند و تعهد خود را تقویت کنند، می توانند با کار خود درگیر شوند. این می تواند عملکرد سازمانی را با اثر چند برابر افزایش دهد. این را می توان با ایجاد درک قوی از استراتژی کسب و کار شما در بین کارکنان، ایجاد اعتماد و اطمینان از اینکه همه کارمندان از مجموعه مهارت های مورد نظر خود استفاده می کنند، انجام داد. مدیریت همچنین باید اطمینان حاصل کند که همه بخش‌ها رویه‌ها و کنترل‌های خود را بهبود می‌بخشند و فعالیت‌های خود را برای دستیابی به تمایز رقابتی بهتر شرکت از طریق کارهایی که کارکنان انجام می‌دهند و نحوه انجام آن هدف قرار می‌دهند.

کنترل های داخلی بهتر و حذف موانع داخلی

افراد باید درک بهتری از معیارهای خود داشته باشند. معیارهایی که افراد روی آنها تمرکز می کنند باید توسط آنها درک شود تا تحت تأثیر آنها باشد. مدیریت باید خط‌مشی‌ها و کنترل‌های داخلی را طراحی کند که کارایی کار را افزایش دهد و تمام این روش‌ها را که موانع موفقیت هستند از جمله عوامل غیربهداشتی (طبق نظریه هرزبرگ) حذف کند.

استفاده از آموزش و توسعه

مدیریت باید آموزش و توسعه مناسب را به کارکنان ارائه دهد تا کارایی کارکنان به صورت فردی افزایش یابد. مدیریت باید آموزش های مناسب را برای هر بخش طراحی کند. مدیریت باید یک برنامه نیروی کار مؤثر، آموزش و استراتژی توسعه ایجاد کند و مسیرهای شغلی را برای موفقیت هر بخش توسعه دهد. در نتیجه منجر به افزایش عملکرد سازمانی می شود.

استراتژی کسب و کار موثر

کارآفرینان با ذکاوت تجاری توصیف می‌کنند که عملکرد یک سازمان را می‌توان با صمیمیت مشتری، کارایی عملیاتی و پیشروی مؤثرتر و کارآمدتر کرد. نیازهای مشتری باید با سفارشی سازی و با ارائه نمونه های برجسته مشتری برآورده شود. سازمان باید برای ارائه مجموعه ای جهانی از محصولات و تنوع بخشیدن به کسب و کار با ارائه محصولات و خدمات بهبودیافته تلاش کند.

انتظارات خود را بیان کنید و با ارائه یک مثال مثبت رهبری کنید

مدیریت باید انتظارات خود را بیان کند و خود الگوی مثبتی باشد. فرهنگ شرکت موفق فرهنگی است که به ابتکار و عملکرد پاداش می دهد. این را می توان با ارائه مثال های مناسب انجام داد. مدیریت باید انتظارات خود را بیان کند و آموزش های مناسب را به عنوان راهی برای نشان دادن متعهد بودن مدیریت ارائه دهد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

هر صاحب کسب و کاری از صحبت در مورد کووید-19 خسته شده است. با این حال، واقعیت این است که ویروس هنوز عاملی است که باید در نظر گرفته شود. صاحبان مشاغل همچنین باید تغییراتی را که از تغییر ریاست جمهوری گارد و همچنین سایر روندها و رویدادهای جاری که می تواند بر آنها تأثیر بگذارد، پیگیری کنند.

چرخاندن روندهای 2020 تا 2021 صفحه چاپ روی مکعب های بلوک چوبی. ایده های جدید مد کسب و کار موضوعات محبوب و مرتبط.

اکنون که کسب و کار شما از سال 2020 جان سالم به در برده است، زمان آن فرا رسیده است که اجازه دهید در این سال رشد کند.

علیرغم تمام فراز و نشیب هایی که مطمئناً تا سال 2021 ادامه خواهند داشت، هنوز هم می توانید یک تجارت پر رونق بسازید و مدیریت کنید. تنها چیزی که نیاز دارید مجموعه‌ای از اصولی است که باید دنبال کنید که شما را در مسیر درست نگه می‌دارد، مهم نیست چقدر سخت است. این لیست می تواند به شما کمک کند تا با پای راست شروع کنید:

همیشه به دنبال نوآوری باشید

نوآوری برای رشد کسب و کار چیزی است که به جامعه کمک کرد تا بر بزرگترین مشکلات ناشی از کووید-19 غلبه کند، و این همان چیزی است که به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا بعد از آن پیشرفت کنند. این امر با رشد سریع فناوری در سال های اخیر بیشتر صادق است. شرکت هایی که از انطباق با روندهای رو به رشد یا بازارهای جدید خودداری می کنند، بدترین دشمن خود هستند.

به دنبال نوآوری به این معنی است که همیشه مایل به آزمایش چیزهای جدید باشید. با روش‌شناسی مختلف و سیستم‌های عملیاتی توصیه‌شده آزمایش کنید تا ببینید آیا واقعاً تفاوتی ایجاد می‌کنند یا خیر. با فناوری مدرن به‌روز باشید و از فناوری‌هایی که می‌تواند پیشرفت شرکت شما را تسریع کند، سرمایه‌گذاری کنید.

به عنوان مثال، رستوران‌ها با ایجاد گزینه‌های تحویل و تحویل بدون تماس برای مشتریان خود با کووید-۱۹ سازگار شدند. دفاتر کل عملیات خود را از راه دور برای ادامه کار در یک محیط امن منتقل کردند. این نوآوری های کوچک تفاوت بزرگی را برای این سازمان های فعال ایجاد کرد.

"ما می توانیم سرنوشت خود را کنترل کنیم": جان زیمر چشم انداز Lyft برای آینده شرکت و فرصت بازار 1 تریلیون دلاری را به اشتراک می گذارد.

برای ضد شکنندگی تلاش کنید

در پیش‌بینی روند تجاری MJV Technology & Innovation در سال 2021، اصطلاحی را برای کسب‌وکارها معرفی کردند: ضد شکنندگی. به گفته آنها، "اکنون ما باید بیشتر جراحی کنیم و با نام ارزشمندترین فرصت در این بحران را شناسایی کنیم - به عصر ضد شکنندگی خوش آمدید." این بدان معناست که مهم نیست که چه موانعی بر سر راه شما قرار می گیرد، تجارت شما قوی خواهد بود. سازمانی که حول محور ضد شکنندگی ساخته شده است، برای محافظت از خود در برابر حملاتی که می تواند پایه و اساس آن را بشکند، هر کاری که می تواند انجام می دهد.

چگونه می توان به ضد شکنندگی دست یافت؟ به روندهایی توجه کنید که می توانند تجارت شما را از تعادل خارج کنند. پیگیری روندهایی که رقبا را تقویت می کند یا کسب و کار شما را کاهش می دهد، از چشم پوشی شما جلوگیری می کند.

هر چیزی از هر کجا: چرا یک VC معتقد است که رشد محصول منجر به رونق نرم افزاری اروپا خواهد شد

گام مهم دیگر در مسیر ضد شکنندگی، برنامه ریزی دقیق است. آیا برنامه ای برای سناریوهای مختلف اضطراری دارید؟ شرکت هایی که برای فاجعه ای مانند کووید-19 آماده شده بودند، در طول همه گیری در مقایسه با همتایان خود که نتوانستند برای چنین بحرانی برنامه ریزی کنند، قوی بودند.

مراقب کارمندان خود باشید

تیم شما تا سال 2020 به همان اندازه که شما و کسب و کارتان تلاش کردید، تلاش کرد. برخی از شرکت ها با اخراج کارمندان و قطع تمام چربی هایی که برای زنده ماندن می توانستند به کووید-19 پاسخ دادند. با ورود به دنیای پسا کووید، این شرکت‌ها با کاهش مقیاس کسب‌وکار خود و برداشتن سستی که رها کرده‌اند، با مشکلاتی مواجه هستند.

کسب‌وکارهایی که می‌خواهند در سال 2021 پیشرفت کنند، باید از ذهنیت «تو پشت من را بخراش، من پشتت را خواهم خاراند» پیروی کنند. کارکنان شما ستون فقرات کل عملیات شما هستند و همانطور که باید از سلامت ستون فقرات خود مراقبت کنید، باید مراقبت از آنها را نیز در اولویت قرار دهید. در عوض، آنها سخت کار خواهند کرد تا شرکت شما را به جلو ببرند.

بیشتر مدیران به سمت بسته های مزایا گرایش پیدا می کنند. در حالی که این یک جنبه مهم از مراقبت از کارکنان است، مراقبت از آنها از نظر روحی و روانی به همان اندازه مهم است، اگر نه بیشتر. با تشویق آنها به ایجاد تعادل سالم بین کار و زندگی و توانمندسازی آنها در انجام این کار، نیازهای آنها را برآورده کنید.

به یک بودجه پایبند باشید

پول یک نگرانی بزرگ برای کارآفرینان در همه جا در طول کووید-19 بود و بعد از سلامتی در رده دوم قرار داشت. چیزی به بزرگی یک بیماری همه گیر جهانی، زنجیره های تامین را در مسیر خود متوقف می کند و مشتریان را در خانه نگه می دارد که نتوانند جریان های درآمدی را برای کسب و کارها تامین کنند. کارآفرینان باید همیشه با دست اندازهای جاده در مقیاس های کوچکتر مقابله کنند و بودجه مناسب یکی از بهترین محافظ ها در برابر پیچ و خم ها است.

هنگامی که شرکت شما در حال پیشرفت است، خرج کردن افزایش در تلاش برای سرعت بخشیدن به رشد بسیار آسان است. وقتی همه چیز پیش می رود چه اتفاقی می افتد. جنوب؟ این شرکت نمی‌تواند از پس هزینه‌های سنگین برآید و خود را در چاله‌ای فرو می‌کند که خروج از آن سخت است.

کسب و کار شما باید از روز اول بودجه داشته باشد. حتی زمانی که سود بیش از انتظارات اصلی است، تمام تلاش خود را بکنید تا در پارامترهایی که تعیین کرده اید بمانید. از هر سه ماهه برای ارزیابی مجدد بودجه خود استفاده کنید و به دنبال تعدیل های معقول باشید تا آن را با اهداف خود هماهنگ کنید.

مشتری را در نظر داشته باشید

در پایان روز، هیچ کسب و کاری نمی تواند بدون پرداخت پول به مشتریان کار کند. اگر واقعاً می‌خواهید کسب‌وکارتان پیشرفت کند، باید براساس نیازها و خواسته‌های آنها تصمیم بگیرید، نه بر اساس خواسته‌های خودتان. وقتی مشتری را در ذهن داشته باشید، بیشتر اوقات در صدر قرار خواهید گرفت.

به عنوان مثال، در حالی که ممکن است کاهش هزینه ها در توسعه محصول برای ماندن در بودجه شما منطقی باشد، آیا چنین تصمیمی در دراز مدت مشتریانی را به دست می آورد یا از دست می دهد؟ پرسیدن این نوع سوالات به شما این امکان را می دهد که به کسب و کار خود از چشم مصرف کننده نگاه کنید.

اکنون که کسب و کار شما از سال 2020 جان سالم به در برده است، زمان آن فرا رسیده است که اجازه دهید در این سال رشد کند. از این اصول همراه با برخی از اصول خود برای تقویت شرکت و پیشبرد آن استفاده کنید. با هر یک از اصولی که به چشم انداز شرکت خود اضافه می کنید، اهداف قابل اندازه گیری را برای پیشرفت چشمگیر تعیین کنید و شاهد رشد سازمان خود باشید.

 

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

یکی از ارزش‌های اساسی Agile کار گروهی است - این ایده که با هم، گروه‌هایی از افراد می‌توانند کارهای بزرگ‌تری نسبت به آنچه که به تنهایی انجام دهند، انجام دهند. تیم های چابک به سادگی تیم های "عادی" نیستند که تصمیم بگیرند چابک باشند. آنها گروهی از افراد متقابل با ارزش های مشترک هستند که با هم کار می کنند تا:

  • ایده های موجود را به چالش بکشید
  • فرصت های جدید را شناسایی کنید
  • متعهد به بهبود مستمر در هر کاری که انجام می دهند

تیم های چابک ایده های موجود را به چالش می کشند، فرصت های جدید را شناسایی می کنند و متعهد به بهبود مستمر هستند.

تیم های چابک ایده های موجود را به چالش می کشند، فرصت های جدید را شناسایی می کنند و متعهد به بهبود مستمر هستند.

اگرچه همه تیم های چابک ارزش های مشترکی دارند، اما هیچ دستور العمل طلایی برای تیم چابک ایده آل وجود ندارد. در Agile، تیم‌هایی وجود دارند که اسکرام را با نقش‌ها، قوانین و تمرین‌های خاص آن تمرین می‌کنند و آن‌هایی که Kanban را تمرین می‌کنند، و آن‌هایی که هیچ کدام یا ترکیبی از این دو را تمرین نمی‌کنند. برخی از سازمان‌ها به تیم‌های Agile نیاز دارند که در محل مشترک قرار گیرند، در حالی که برخی دیگر از چالش‌ها (و مزایای بالقوه) کار از راه دور استقبال می‌کنند.

تیم چابک چیست؟

قبل از غواصی عمیق‌تر، بیایید در مورد اینکه یک تیم چابک چیست و به چه چیزهایی نیاز دارد، همسو شویم. یک تیم چابک معمولاً به عنوان گروهی متقابل از افراد تعریف می شود که (کم و بیش) همه چیزهایی را که برای ارائه یک محصول آزمایش شده و کارآمد نیاز دارند، دارند.

اگرچه بیشتر زبان پیرامون Agile بر محصول متمرکز است، اما واقعاً می‌توان آن را برای هر نوع کاری به کار برد - می‌توانید محصول را با کمپین یا پروژه یا مورد جایگزین کنید و همچنان از مزایای Agile بهره ببرید.

بیایید هر یک از عناصر موجود در این تعریف را تجزیه کنیم.

متقابل عملکردی

برای ارائه یک محصول سالم، کارآمد و آزمایش شده، به چندین دیدگاه نیاز دارید که با هم جمع شوند. شما به بینش افرادی که مسئول توسعه محصول هستند، کسانی که آن را نگهداری می کنند و کسانی که آن را به دنیا می فروشند نیاز دارید. این دیدگاه‌های منحصربه‌فرد با هم می‌توانند در جادوی عمیق‌تر حل مسئله که برای تیم‌های Agile امکان‌پذیر است، مشارکت کنند.

مستقل

معمولاً تیم‌های چابک به‌صورتی توصیف می‌شوند که می‌توانند به طور مستقل افزایش‌های کاری محصول را ارائه دهند. در نرم افزار، این می تواند رفع اشکال، یک ویژگی جدید، یک سیستم پیام رسانی درون برنامه ای جدید یا برخی به روز رسانی های دیگر باشد. در سایر صنایع، این می تواند هر چیزی باشد، از یک کمپین تبلیغاتی رویداد گرفته تا یک طراحی بسته بندی جدید. تا زمانی که تیم های چابک مهارت های لازم برای ایجاد یک قطعه کاری از چیزی را داشته باشند، می توانند از افزایش سرعت و بهره وری ناشی از کار به این روش لذت ببرند.

این بدان معنا نیست که تیم های Agile این کار را نمی کنند.

ارتباط نزدیک با تیم های دیگر

ارتباط عمدی با سایر تیم‌های چابک برای ایجاد یک تجربه مشتری بی‌نظیر و معنادار حیاتی است. کار در تیم های چابک به سادگی هدفمندی و هدفمندی ارتباطات را افزایش می دهد. و هنگامی که مشکلی پیش می آید که نیاز به تخصص خارج از تیم دارد، فرصتی برای مربیگری متقابل ایجاد می شود که فقط به تقویت تیم کمک می کند (همانطور که بعداً توضیح خواهیم داد).

ساختار تیم چابک

بنابراین، چه کسی باید تیم های چابک شما را تشکیل دهد؟ اینجاست که می‌تواند پیچیده شود زیرا در وهله اول به شرکت، محصول شما و اهدافی که می‌خواهید با تشکیل تیم‌های Agile به آنها برسید، بستگی دارد.

تیم های چابک شما باید بتوانند یک افزایش کاری محصول (یا «محصول») شما را ارائه دهند، بنابراین یک مکان شروع خوب، شناسایی مراحل متمایز چرخه محصول شما است. این تیم‌ها معمولاً شامل 5 تا 9 نفر هستند - بیشتر، و کار کردن به‌عنوان یک تیم بدون شکستن (عمدا یا ناخواسته) به زیر تیم‌های کوچک‌تر دشوار می‌شود.

در صورت امکان، تیم ها باید حول محور محصولات یا ویژگی ها سازماندهی شوند. در اطراف زیرسیستم هایی سازماندهی کنید که در آن عملکردهای مشترک دارید - که در غیر این صورت به عنوان قابلیت های تجاری شناخته می شود. هنگامی که قابلیت های تجاری را درک کردید، قابلیت های تجاری را با معماری فنی و در نهایت، معماری سازمانی هماهنگ کنید. تقاطع و همسویی معماری های تجاری، فنی و سازمانی جایی است که شما یک گروه متقابل کامل را تشکیل می دهید.

اکثر چرخه های محصول دارای یک مرحله توسعه (که معمولاً بیشتر پروژه محور است)، تعمیر و نگهداری مداوم، و سپس یک جزء فروش/بازاریابی، که شامل عناصر پروژه محور و کار مستمر است، دارند. بسیاری از محصولات دارای چندین تلاش توسعه همزمان هستند - و برای هر یک از آنها نیاز به نگهداری و فروش/بازاریابی دارند.

فرض کنید قابلیت‌های محصول شما در یکی از سه دسته قرار می‌گیرد - محصول اصلی، با ویژگی‌ها، به‌روزرسانی‌ها و اشکالات آن - یکپارچه‌سازی‌ها، با مجموعه منحصربه‌فرد نیازها و گزارش‌ها. یکی از راه‌های پیکربندی تیم‌های Agile می‌تواند حول این دسته‌ها باشد ممکن است یک تیم برای توسعه محصول اصلی خود، یکی به ادغام و یکی برای گزارش‌دهی اختصاص داده باشد. این تیم ها هر کدام شامل افرادی از توسعه، مدیریت محصول و طراحی محصول می شوند. این تیم خواهد بود مسئولیت ارائه ویژگی‌ها، به‌روزرسانی‌ها و طرح‌های جدید مربوط به بخشی از محصول خود را داشته باشد.

سپس شما یک تیم تعمیر و نگهداری اختصاص داده شده برای پشتیبانی از هر یک از دسته ها دارید: یک تیم اصلی تعمیر و نگهداری محصول، یک تیم تعمیر و نگهداری ادغام ها، و یک تیم تعمیر و نگهداری گزارش. این تیم ها ممکن است شامل اعضایی از پشتیبانی مشتری، عملیات، توسعه و مدیریت محصول باشند. این تیم های چابک مسئول حفظ، حمایت و تقویت یکپارچگی محصول خود خواهند بود.

سپس، می‌توانید تیم‌هایی داشته باشید که به تبلیغ/فروش هر یک از دسته‌ها اختصاص دارند بنابراین به جای داشتن یک تیم بازاریابی بزرگ که در کل محصول شما پراکنده است، یک تیم متقابل از مدیران محصول، افراد موفق مشتری، بازاریابان و فروشندگانی که به یک حوزه خاص از محصول اختصاص دارند.

این تیم‌ها ماتریسی را تشکیل می‌دهند که در نقاط استراتژیک به هم متصل می‌شوند، اما همچنین می‌توانند به طور مستقل برای حل مسائل منحصربه‌فردی که نقطه تمرکز آنها در چرخه با آن مواجه است، کار کنند.

البته این فقط یک مدل برای آرایش تیمی است. راه های نامحدودی برای تشکیل تیم های چابک شما وجود دارد. آنچه مهم است این است که این تیم‌ها عمداً برای دستیابی به یک هدف مشترک، مشترک و جاه‌طلبانه تشکیل می‌شوند و هدف آینده‌نگر، پایدار و ایجاد رشد مناسب برای سازمان است.

مراحل توسعه تیم چابک

تیم های چابک مانند هر تیم دیگری هستند که درست مانند افراد درون آنها، در طول زمان تکامل می یابند. مراحل توسعه تیم Tuckman اغلب برای توصیف مراحل متمایز تقریباً همه تیم ها استفاده می شود. مراحل عبارتند از: تشکیل، طوفان، هنجارسازی و اجرا. تئوری تاکمن می گوید که این مراحل برای رشد تیم، رویارویی با چالش ها، مقابله با مشکلات، یافتن راه حل، برنامه ریزی برای کار و ارائه نتایج ضروری و اجتناب ناپذیر هستند.

یک مشکل رایج برای تیم های Agile این است که آنها در مرحله طوفانی موفق نیستند. در مرحله هنجاری، اعضای تیم مؤدب، مودب و شاید مطیع هستند. آنها برای حفظ هماهنگی و حرکت به راحتی به یکدیگر خم می شوند.

مرحله طوفان جایی است که نظرات قوی با سهولت بیشتری ظاهر می شود و احتمالاً درگیری ایجاد می شود. تعارض که به عنوان تفاوت در نظرات، دیدگاه ها یا دیدگاه ها تعریف می شود، برای موفقیت هر تیم چابک ضروری است. اما بسیاری از تیم‌های چابک تلاش می‌کنند تا تعارض را سالم ببینند و قبل از اینکه بتوانند مزایای کار از طریق تفاوت‌ها را درک کنند، از بین می‌روند یا دوباره پیکربندی می‌کنند.

اگر اعضای یک تیم Agile دائماً در حال تغییر باشند، غیرممکن است که تیم از هر یک از این مراحل عبور کند و در نهایت به جایی برسد که جادو واقعاً اتفاق می افتد: اجرا.

دست نخورده نگه داشتن تیم های Agile برای هر سازمانی یک چالش است و نیازمند نظم و انضباط سازمانی است. هنگامی که تغییر ایجاد می شود، مانند معرفی یک کارمند جدید یا خروج یکی از اعضای تیم موجود، تیم عملاً از نو شروع می کند، در مرحله شکل گیری، جایی که می توان پیشرفت کرد، اما عملکرد نخبگان بعید است که رخ دهد.

ابزارهای موفقیت برای تیم های چابک

تیم‌های Agile با عملکرد بالا به شیوه‌های مهندسی صدا - مانند بررسی کد، انشعاب وظایف، ادغام مداوم و انتشار مکرر - برای حفظ ثبات در هر تغییر متکی هستند. این شیوه‌های مهندسی برای ایجاد تیم‌هایی با عملکرد بالا و پایدار حیاتی هستند و باید اجرا و تقویت شوند.

دو ابزار حیاتی دیگر برای موفقیت، ذهنیت یادگیری (که از طریق راهنمایی توانمند می شود) و مجموعه مهارت های مشترک هستند.

مربیگری

یکی از مزایای منحصر به فرد کار بر روی یک تیم سازی چابک چند کاره، فرصت یادگیری از دیدگاه ها و تجربیات افراد در سراسر سازمان شما است. اغلب، مربیگری به‌عنوان یک عضو جوان تیم در نظر گرفته می‌شود که از یک عضو ارشد تیم یاد می‌گیرد، اما در تیم چابک، این تعریف بسط می‌یابد: سن، و حتی تجربه، بسیار کمتر از تفاوت در دیدگاه است. یک بازاریاب ارشد می تواند چیزهای زیادی از یک طراح محصول خردسال بیاموزد و بالعکس. یک توسعه‌دهنده جوان می‌تواند از طریق گفتگو با یکی از اعضای تیم پشتیبانی مشتری، بینش ارزشمندی در مورد نحوه فکر کردن به کار خود به دست آورد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

موفق ترین شرکت های جهان همه یک چیز مشترک دارند: برندهای قدرتمند. کوکاکولا، گوگل، والمارت، آمازون، رولز رویس، فراری - همه فوراً این نام‌ها و معنای آنها را می‌شناسند.

استراتژی برندسازی یکی از ارکان اساسی تجارت است. به سادگی ارائه یک پیام نام تجاری یکپارچه می تواند سود را نزدیک به 25٪ افزایش دهد. و شرکت‌ها سالانه صدها میلیون دلار برای ایجاد رویکرد مناسب برای برندسازی سرمایه‌گذاری می‌کنند

در این پست، با دلایل اصلی که چرا استراتژی برندسازی برای موفقیت کسب و کار بسیار مهم است، آشنا خواهید شد.

استراتژی برندسازی چیست؟

اصطلاح "برند" در زمینه تجاری از رویه قدیمی "برندینگ" دام برای نشان دادن مالکیت ناشی می شود. و اصل این معنا را حفظ کرده است. در معنای محدود، برند یک لوگو یا نمادی است که یک شرکت یا محصول را مشخص می کند.

با این حال، در یک مفهوم گسترده تر، یک نام تجاری کل هویت یک شرکت برای مشتری است. اجرای یک استراتژی برندسازی در مورد هماهنگ کردن عناصر مختلف آن هویت است، از جمله تبلیغات (به گونه ای که «بر روی برند» باشد)، بسته بندی محصول، ظاهر وب سایت، فرهنگ محل کار و موارد دیگر.

1. برندسازی ارزش پیشنهادی یک شرکت را به اشتراک می‌گذارد

ارزش پیشنهادی چیزی بیش از مجموعه ای از نقاط فروش منحصر به فرد است. این مجموعه کاملی از مزایایی است که مشتریان هنگام خرید از یک شرکت خاص می توانند انتظار داشته باشند.

بیایید آمازون را به عنوان مثال در نظر بگیریم. وقتی یک خریدار بالقوه از Amazon.com بازدید می‌کند، در عرض چند ثانیه می‌داند چه چیزی پیشنهاد می‌شود: مجموعه وسیعی از محصولات، خدمات عالی به مشتریان، تحویل در روز بعد، و دسترسی به تبلیغات و تخفیف‌ها.

این نقاط فروش، که ارزش پیشنهادی کلی را تشکیل می‌دهند، به روش‌های بی‌شماری از جمله از طریق لوگو، برچسب، ظاهر و احساس وب‌سایت، کپی کردن، و مراقبت‌های پس از مشتری ارتباط برقرار می‌کنند.

اساساً، یک استراتژی برند سازی به خوبی توسعه‌یافته، بسته‌ای از مزایا را در نقاط مختلف ارتباط برقرار می‌کند، مشتریان جدید را مجذوب می‌کند و آنها را متقاعد می‌کند که از رقبا چشم پوشی کنند.

2. برندسازی باعث ایجاد اعتماد و وفاداری می شود

یک ضرب‌المثل قدیمی تجاری است که می‌گوید: «مردم محصولات نمی‌خرند، بلکه برندها را می‌خرند.» در یک کلام: اعتماد.

عناصر چشم نواز، معنی دار و به یاد ماندنی برند باعث شناخت و ارتباط بیشتر در بین مشتریان می شود. با گذشت زمان، این رابطه به رابطه اعتماد تبدیل می شود.

استراتژی برندسازی کاتالیزوری است که مشتریان با آن می فهمند، خرید می کنند و در نهایت به یک شرکت یا محصول خاص تکیه می کنند. با ایجاد یک هویت مشخص، نام تجاری این فرض را تقویت می کند که یک محصول به طور قابل اعتماد نتایج یکسانی را بارها و بارها ارائه می دهد.

3. برندسازی یک شرکت را از رقبا متمایز می کند

چرا ممکن است یک مشتری تصمیم به خرید رولز رویس به جای فراری بگیرد؟ یا با رایان ایر بر خلاف امارات پرواز کنید؟

برندسازی خریداران بالقوه را قادر می سازد تا بین گزینه های موجود در بازار تمایز قائل شوند. دقیقاً به دلیل استراتژی های مؤثر برندسازی است که اکثر مردم بلافاصله می دانند که رایان ایر مخفف پروازهای کم هزینه و بدون دردسر است، در حالی که امارات خدمات لوکس را ارائه می دهد.

این شرکت‌ها با استفاده از یک استراتژی مؤثر، موقعیت‌های روشنی در بازار به دست آورده‌اند. این امر ارزیابی مشتریان احتمالی را در مقایسه با رقبا آسان می کند.

4. نام تجاری ارزش شرکت را افزایش می دهد

از آنجایی که برندها محرک های قدرتمند اعتماد، خریدهای تکراری و شناخت گسترده هستند، دارایی های تجاری فوق العاده ارزشمندی هستند.

مثال معروف Oreos را در نظر بگیرید. در ظاهر، کرافت فودز (شرکت مادر) فقط یک تولیدکننده کوکی دیگر است. اما ارزش برندهای محصول خاص آن، که میلیون ها نفر به رسمیت شناخته و مورد اعتماد هستند، ارزش کلی شرکت را به طور چشمگیری افزایش می دهد.

علاوه بر این، برندها اغلب در صنایع مربوطه متقاطع می شوند. صرفاً چسباندن یک نام شناخته شده به یک محصول مرتبط مانند "بستنی Oreo" یا "Trump Tower" می تواند فوراً ارزش آن را افزایش دهد.

5. نام تجاری کارکنان مناسب را جذب می کند (و نگه می دارد).

از آنجایی که یک استراتژی برندینگ موثر نه تنها مزایای یک شرکت، بلکه ارزش ها و ماموریت آن را نیز به اشتراک می گذارد، ابزار مفیدی برای جذب و نگه داشتن افراد مناسب است.

هنگامی که یک شرکت در مورد آنچه که نشان می دهد روشن است، طبیعتاً برای نیروی کار متعهد و ماهری که دارای اخلاقیات یکسان هستند، جذاب خواهد بود. علاوه بر این، کارمندان بیشتر به شرکتی پایبند هستند که با هدف آنها هماهنگ باشد.

به شغلی در استراتژی و طراحی برند علاقه دارید؟

چشم انداز کسب و کار سریعتر از همیشه در حال تغییر است. شرکت‌های بیشتری در حال اتخاذ رویکرد چند کانالی برای فروش و بازاریابی هستند و اهمیت برندسازی حرفه‌ای و استراتژی را نمی‌توان نادیده گرفت.

شرکت ها به طور فزاینده ای نقش های اختصاصی برای استراتژیست های برندسازی ایجاد می کنند. این فرصت ها دارای حقوق بالا و رضایت زیاد در محل کار هستند. اگر شغلی را متصور هستید که بر دامنه خلاقیت تمرکز دارد مهارت های تجاری و کسب و کار، پس این مسیری است که ارزش بررسی دارد.

انتخاب ما از برنامه های کارشناسی، کارشناسی ارشد و MBA استراتژی برندسازی را عمیقاً پوشش می دهد. ما مدارک تحصیلی را در طیف متنوعی از زمینه ها از جمله مد و تجمل، تجارت دیجیتال و کارآفرینی ارائه می دهیم.

 

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

اگر تمام مراحل مسیر استراتژی رشد فشرده را تمام کرده اید، می توانید رشد را از طریق اکتساب یا استراتژی های رشد یکپارچه در نظر بگیرید. مشکل این است که حدود 75 درصد از کل خریدها نتوانسته اند ارزش یا کارایی را که برای آنها پیش بینی شده بود، ارائه دهند. در برخی موارد، ادغام می تواند به فاجعه کامل ختم شود، مانند مورد معامله AOL-Time Warner. با این وجود، در اجرای یک استراتژی رشد سریع کسب و کار یکپارچه سه گزینه قابل دوام وجود دارد. آن ها هستند:

افقی.

 این استراتژی رشد شامل خرید یک کسب و کار یا مشاغل رقیب است. بکارگیری چنین استراتژی نه تنها به رشد شرکت شما می افزاید، بلکه مانع دیگری را که در مسیر رشد آینده شما قرار دارد، یعنی یک رقیب واقعی یا بالقوه، از بین می برد. مک فارلند می‌گوید که بسیاری از شرکت‌های موفق مانند Paychex، شرکت پردازش حقوق و دستمزد، و Intuit، سازنده نرم‌افزار حسابداری و مالیات بر مشاغل شخصی و کوچک، رقبای کلیدی را در طول سال‌ها به‌عنوان میان‌بر برای توسعه محصول و به‌عنوان راهی برای افزایش کسب کردند. سهم آنها از بازار

2. عقب مانده.

یک استراتژی رشد یکپارچه عقب مانده شامل خرید یکی از تامین کنندگان شما به عنوان راهی برای کنترل بهتر زنجیره تامین شما خواهد بود. انجام این کار می تواند به شما کمک کند تا محصولات جدید را سریعتر و بالقوه ارزان تر توسعه دهید. به عنوان مثال، Fastenal، یک شرکت مستقر در وینونا، مینه‌سوتا که به فروش مهره و پیچ و مهره (در میان چیزهای دیگر) می‌پردازد، تصمیم گرفت چندین سازنده ابزار و قالب را به‌عنوان راهی برای معرفی قابلیت‌های تولید قطعات سفارشی به مشتریان بزرگ‌تر خود خریداری کند.

3. به جلو.

 اکتساب‌ها همچنین می‌توانند بر روی خرید شرکت‌های جزء که بخشی از زنجیره توزیع شما هستند متمرکز شوند. به عنوان مثال، اگر شما یک تولید کننده پوشاک مانند Chicos بودید که در فورت مایرز، فلوریدا مستقر است، می توانید شروع به خرید فروشگاه های خرده فروشی به عنوان وسیله ای برای پیشبرد محصول خود به قیمت رقبای خود کنید.

توسعه استراتژی رشد: تنوع

دسته دیگری از استراتژی‌های رشد که در دهه‌های 1950 و 1960 رایج بود و امروزه کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد، چیزی به نام تنوع‌سازی است که در آن شرکت خود را با خرید شرکت دیگری که کاملاً نامرتبط با کسب‌وکارتان است، رشد می‌دهید. شرکت‌های بزرگی مانند جنرال الکتریک اساساً شرکت‌های هلدینگ برای طیف متنوعی از مشاغل تنها بر اساس عملکرد مالی آنها هستند. به این ترتیب جنرال الکتریک می تواند یک بخش انرژی هسته ای، یک بخش تولید واگن ریلی و یک بخش خدمات مالی داشته باشد که همگی تحت سربرگ یک شرکت واحد هستند. مک فارلند می گوید این نوع استراتژی رشد مملو از ریسک و مشکلات است و این روزها به ندرت قابل اجرا در نظر گرفته می شود.

توسعه استراتژی رشد: چگونه رشد خواهید کرد؟

استراتژی‌های رشد هرگز در خلأ دنبال نمی‌شوند و تمایل به تغییر مسیر در پاسخ به بازخورد بازار به اندازه اجرای یک استراتژی به روشی تک‌نگر مهم است. مک فارلند می‌گوید، اغلب، شرکت‌ها یک سال طول می‌کشند تا یک استراتژی را توسعه دهند و زمانی که آماده اجرای آن هستند، بازار برای آنها تغییر کرده است. به همین دلیل است که هنگام تنظیم یک استراتژی رشد، او به شرکت‌ها توصیه می‌کند که فقط در 90 قسمت فکر کنند، فرآیندی که او آن را طراحی سریع سازمانی می‌نامد. گاهی اوقات بهترین روش این است که آن را یک پله در یک زمان انجام دهید.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

چارچوب اقیانوس آبی (که توسط W. Chan Kim و Renée Mauborgne ایجاد شده است) ابزار قدرتمندی برای شناسایی بازارهایی است که بدون رقابت هستند. این مقاله برخی از تفاوت های کلیدی بین اقیانوس های قرمز و اقیانوس های آبی را بررسی می کند.

استعاره اقیانوس قرمز در مقابل اقیانوس آبی

استعاره اقیانوس قرمز و اقیانوس آبی به خودی خود قدرتمند است. اقیانوس سرخ رقابت شدیدی دارد - رنگ قرمز نشان‌دهنده خون شرکت‌هایی است که رو به رو می‌شوند. اقیانوس آبی آرام تر است - هیچ شرکت دیگری در آن فعالیت نمی کند، بنابراین شما رقابت شدیدی ندارید.

اقیانوس سرخ چیست؟

در چارچوب اقیانوس آبی، اقیانوس قرمز به عنوان یک بازار موجود در نظر گرفته می شود - با "قوانین بازی" تعریف شده. اینها صنایعی هستند که در آن شرکت ها هر کدام به روش های مشخصی با ویژگی ها و انتظارات محصول مشخص رقابت می کنند. رقابت در اقیانوس‌های قرمز شدید تلقی می‌شود - شرکت‌ها بر سر مشتریان مشابهی رقابت می‌کنند.

اقیانوس آبی چیست؟

اقیانوس های آبی به عنوان بازارهای دست نخورده در نظر گرفته می شوند. اینها حوزه هایی هستند که شرکت های موجود در آن رقابت نمی کنند. ممکن است ابعاد محصول جدیدی وجود داشته باشد که شرکت ها اضافه کنند - چیزهایی که در حال حاضر هیچ شرکت دیگری به عنوان بخشی از محصولات خود ارائه نمی دهد. یا ممکن است ابعادی وجود داشته باشد که شرکت‌ها بتوانند وسعت آن را «به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش دهند» و عرضه محصول را از سایر شرکت‌ها جدا کنند.

برای خواندن مطلب در مورد استراتژی اقیانوس آبی کلیک کنید.

رقابت در اقیانوس‌های آبی ممکن است شامل حذف ویژگی‌های خاصی باشد که تصور نمی‌شود به ارزش پیشنهادی جدید برای مشتریان کمک کند. اینها ممکن است ویژگی‌هایی باشند که گرچه عموماً مورد نظر هستند، اما زیرمجموعه‌ای از مشتریان وجود دارند که ارزشی ندارند (یا ممکن است کامل شوند اگر محصول یا خدمات شامل آنها نباشد).

چرا فرصت های سود با اقیانوس های آبی بیشتر است؟

تمایز کلیدی بین اقیانوس‌های قرمز و اقیانوس‌های آبی - چه شرکت‌های دیگری در این ویژگی‌های محصول رقابت می‌کنند یا نه - به توضیح منبع فرصت سود بیشتر با اقیانوس‌های آبی کمک می‌کند. در حالی که در اقیانوس‌های قرمز، شرکت‌ها رودررو با یکدیگر رقابت می‌کنند (به طور بالقوه قیمت‌ها را کمتر از یکدیگر می‌کنند)، هیچ رقابت مستقیمی در اقیانوس آبی وجود ندارد - شما تنها شرکتی در این فضا هستید.

همچنین ممکن است فرصت های بسیار بیشتری برای رشد یک اقیانوس آبی وجود داشته باشد. در حالی که اندازه بازارهای موجود ممکن است نسبتاً ثابت باشد (با شرکت هایی که بر سر سهم بازار می جنگند)، در اقیانوس های آبی، فرصت بسیار بیشتری برای رشد بازار وجود دارد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

توسعه نرم‌افزار در سال 2001 امضا شد و رویکرد جدیدی را برای توسعه نرم‌افزار توصیف کرد، اما Agile از آن زمان در صنایع مختلف - از بازاریابی یا ساخت‌وساز گرفته تا مراقبت‌های بهداشتی و حتی مالی، مورد توجه قرار گرفته است.

تیم سازی چابک مجموعه ای از ارزش ها و اصول راهنما برای چگونگی تکمیل پروژه ها توسط تیم ها است. تیم‌های چابک خود سازماندهی می‌کنند، تکرار می‌کنند و در دوره‌های زمانی کوتاهی کار می‌کنند تا ارزش را سریع‌تر به مشتریان ارائه کنند. به بیان ساده، سازمان‌های چابک می‌دانند که بهترین راه برای خوردن فیل، یک لقمه در یک زمان است.

این منطقی است، درست است؟ اما مهم است که توجه داشته باشید که چابک یک هک یا تغییر سریع نیست که بتوانید یک شبه آن را اجرا کنید. این نه تنها به روشی که تیم شما کار می کند، بلکه به طرز فکر آنها در مورد کار خود نیز نیازمند تغییر کامل است. اینجاست که بازی های چابک می توانند کمک کنند.

مایکل د لا مازا یک مربی سازمانی دارای گواهی اتحادیه اسکرام (CEC) مستقر در سانفرانسیسکو است. او یکی از بنیانگذاران Demingway.com و یکی از ویراستاران مجموعه کتاب "بهترین مقالات چابک" است. او دارای مدرک دکترای علوم کامپیوتر از MIT است.

او همچنین یک کنفرانس سالانه بازی های چابک به نام Agile Games West را سازماندهی می کند. درباره رویداد 2020 که در نوامبر برگزار می شود بیشتر بدانید.

مشکلات انتقال به چابکی؟

انتقال تیم سازی چابک بسیار دلهره آور است، به ویژه به این دلیل که کارگران می توانند به شدت در برابر تغییرات مقاوم باشند. در واقع، انجمن روانشناسی آمریکا می گوید که تغییر در محل کار با افزایش استرس، بی اعتمادی و حتی جابجایی کارمندان مرتبط است. تحقیقات Deloitte نشان داد که 60 تا 70 درصد از تمام تلاش‌های تغییر در مقیاس بزرگ با شکست مواجه می‌شوند، عمدتاً به این دلیل که اعضای تیم در فکر ایجاد یک تغییر بزرگ هستند.

بنابراین، اگر می‌خواهید چگونه به تیم خود کمک کنید تا با آغوش باز از ارزش‌ها و اصول چابک استقبال کند، بازی‌های چابک مکانی عالی برای شروع هستند.

چگونه بازی های چابک می توانند کمک کنند؟

آن ضرب المثل قدیمی در مورد جوشاندن قورباغه را می شناسید؟ اگر به آرامی شعله را افزایش دهید، قورباغه متوجه تغییر شرایط و افزایش گرما نمی شود. خوب، استفاده از بازی های چابک بسیار شبیه به آن است (لطفاً نیازی به گرما نیست).

آنها تیم شما را به چابکی معرفی می کنند، بدون اینکه آنها را از دروازه خارج کنند. در اینجا آمده است که چگونه آنها می توانند به تیم شما کمک کنند نه تنها تغییر به چابکی را تحمل کنند، بلکه در واقع در مورد آن هیجان زده شوند.

1. افزایش آشنایی

یکی از بزرگ‌ترین مزایای بازی‌ها این است که به تیم‌ها کمک می‌کنند تا با مفاهیم چابک راحت‌تر به شیوه‌ای قابل دسترس باشند (بدون ذکر سرگرمی). تحقیقات دکتر استوارت براون، که مؤسسه ملی بازی را تأسیس کرد، نشان داد که ما نه تنها از بازی کردن لذت می بریم، بلکه آنها در واقع به شدت با رشد و هوش انسانی مرتبط هستند.

2. تعامل و اشتیاق را افزایش دهید

می توانید با استفاده از یک سخنرانی خشک یا اسلایدهای ارائه، اصول چابک را آموزش دهید. اما، بازی های چابک فعالیت های یادگیری عملی را ارائه می دهند که برای تیم شما بسیار جذاب تر است.

3. خلاقیت و حل مسئله را بهبود بخشید

در شلوغی و شلوغی زندگی کاری روزانه، همیشه زمانی برای ایده‌های بیرون از دیوار وجود ندارد. بازی‌ها فرصتی را برای تیم شما فراهم می‌کنند تا ماهیچه‌های خلاق خود را منعطف کنند و راه‌حل‌های نوآورانه‌ای را برای چالش مورد نظر ارائه دهند.

4. انسجام تیم را ارتقا دهید

بازی های چابک بسیار مشارکتی هستند و اکثر آنها غیررقابتی هستند. تیم شما می تواند متحد شود و با یک چالش مشترک مقابله کند، در حالی که در مورد نحوه کار و تعامل آنها با یکدیگر چیزهای زیادی یاد می گیرد.

همه این مزایا را با هم ترکیب کنید و یک تیم کارآمد و موثر خواهید داشت که اصول چابکی را واقعاً درک می کند.

8 بهترین بازی چابک که باید در اسکرام بعدی خود امتحان کنید

اکنون که قدرت بازی های چابک را می دانید، بیایید به گوشت و سیب زمینی بپردازیم. در اینجا هشت بازی چابک تیم سازی را معرفی می کنیم که برای انواع مختلفی از اندازه های گروهی، محیط های کاری و تخصیص زمان کار می کنند.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

اگر تعجب می کنید، اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز مفاهیمی در زیست شناسی دریایی نیستند. این اصطلاحات برای توصیف دو ابزار قدرتمند استراتژی کسب و کار استفاده می شود که می تواند برای موفقیت در یک محیط تجاری بی نظیر استفاده شود. اصطلاحات اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز توسط چان کیم و رنه موبورن در سال 2005 ابداع شدند. تشبیه اقیانوس برای توصیف فضای بازار با دو دسته کلی استفاده شده است:

  • اقیانوس سرخ، که نمایانگر فضای بازار موجود است که با رقابت "خونین" مشخص می شود.
  • اقیانوس آبی، که پتانسیل بکر بازار است که نماد آن آب آبی عمیق است.

 بیایید جریان های اساسی اقیانوس آبی و استراتژی اقیانوس قرمز را درک کنیم. ما همچنین تفاوت بین استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز را برای درک این دو مورد بحث خواهیم کرد.

شرکت‌ها به‌طور سنتی در محیط‌های اقیانوس قرمز کار می‌کنند، جایی که کسب‌وکارها برای گرفتن یک قطعه بزرگ‌تر از پای با هم رقابت می‌کنند. هدف استراتژی اقیانوس سرخ این است که محصول شما را در بازاری پر از رقبا زنده نگه دارد. برای شکست دادن رقبا، شرکت ها سعی می کنند محصول خود را از سایرین متمایز کنند. این می تواند از طریق یک ویژگی منحصر به فرد محصول، یک مخاطب هدف خاص، خدمات عالی به مشتری یا قیمت رقابتی باشد.

برعکس، در یک اقیانوس آبی، هدف شکست دادن رقبا نیست، بلکه بی ربط کردن آنهاست. استراتژی این است که به آب های ناشناخته سفر کنید و یک تجارت جدید را کشف کنید که در آن رقابت کم یا بدون وجود رقابت وجود دارد، فشار قیمت گذاری وجود ندارد و امکان سود قابل توجهی وجود دارد.

برای درک بهتر استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز، اجازه دهید به چند مثال نگاه کنیم.

استراتژی اقیانوس آبی

زمانی که اپل آی‌پاد را در سال 2001 اختراع کرد، نه تنها محصول موفقی خلق کرد، بلکه دسته جدیدی از محصولات را ایجاد کرد. آنها با نوع جدیدی از پخش‌کننده موسیقی دیجیتال عرضه شدند که به قول استیو جابز، "به شما امکان می‌دهد کل مجموعه موسیقی خود را در جیب خود بگذارید و هر کجا که می‌روید به آن گوش دهید." این باعث شد رقابت بی ربط باشد.

استراتژی اقیانوس سرخ

مک دونالد یک نمونه کلاسیک از اجرای موفقیت آمیز استراتژی اقیانوس سرخ در صنعت رقابتی شدید فست فود است که با تخفیف های تهاجمی، تنوع محصولات جدید و تبلیغات پرمخاطب مشخص می شود. تمام کاری که مک دونالد انجام داد این بود که همبرگرهای باکیفیت برتر را با مواد تازه در رستورانی با سبک سنتی ارائه کرد و از محبوبیت پایینی برخوردار بود. در تجارت مواد غذایی، جایی که اصالت در اولویت است، مک دونالد تحویل داده می شود.

همانطور که دیدیم، می توان در یک بازار اشباع شده اقیانوس قرمز بسیار موفق بود، اما نمونه های زیادی از استارت آپ های در حال مبارزه نیز وجود دارد. بنابراین، اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز - کدام یک را باید کاوش کنید؟ برای اینکه بدانید کدام استراتژی برای شما مناسب است، نگاهی دقیق تر به تفاوت استراتژی های اقیانوس قرمز و اقیانوس آبی بیندازید.

تفاوت بین استراتژی های اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز

تفاوت های کلیدی بین استراتژی اقیانوس قرمز و اقیانوس آبی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

بازار موجود در مقابل. ایجاد بازار جدید

در استراتژی اقیانوس سرخ، هیچ تلاشی برای فراتر رفتن از مرزهای قابل مشاهده بازار وجود ندارد. استراتژی اقیانوس آبی به دنبال فرصت هایی برای ایجاد بازارهای جدید است که در آن بازار وجود ندارد. برای نشان دادن، Canon بازار جدیدی را برای چاپگرهای رومیزی کوچک با تغییر مشتری هدف از خریداران شرکتی به کاربران واقعی - منشی و دستیار - ایجاد کرد. دستگاه کپی اداری معمولی با اندازه بزرگ به زودی اضافی شد.

مسابقه BEAT VS. رقابت را بی ربط کنید

تمرکز استراتژی اقیانوس سرخ بر غلبه بر رقبا با بازاریابی تهاجمی، قیمت گذاری بهتر و تجربه کاربری برجسته است، همانطور که از موفقیت چشمگیر آمازون، کوسه در دنیای تجارت الکترونیک مشهود است.

استراتژی اقیانوس آبی بر ایجاد گزینه‌های جایگزین، چه محصولات و چه مشتریان تمرکز دارد. به عنوان مثال، اوبر محصول جدیدی ایجاد نکرد، اما روش کار صنعت کابین را متحول کرد. نقاط درد کابین های سنتی را از بین برد و کاربران غیر تاکسی را به مشتریان تبدیل کرد.

گرفتن تقاضای موجود در مقابل. تقاضای جدید ایجاد کنید

استراتژی اقیانوس سرخ سعی دارد از تقاضای موجود حداکثر استفاده را ببرد. هدف استراتژی اقیانوس آبی ایجاد تقاضای جدید است. به عنوان مثال، نتفلیکس حرکت استراتژیک تبدیل به یک سرویس استریم را از یک تجارت فروش و اجاره DVD انجام داد. اکنون آنها فقط برای مجوزها پرداخت می کنند (به جای اجاره های بالا برای فروشگاه های خرده فروشی) و فیلم های با کیفیت بالا را با قیمت مقرون به صرفه ارائه می دهند.

مبادله ارزش و هزینه در مقابل. ارزش شکست معاوضه هزینه

در استراتژی اقیانوس سرخ، یک سازمان باید بین ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان و قیمت کمتر یکی را انتخاب کند. در مقابل، کسانی که استراتژی اقیانوس آبی را دنبال می‌کنند تلاش می‌کنند به هر دو دست یابند: تمایز و هزینه کم، و فضای بازار جدیدی را باز کنند. به عنوان مثال، Airbnb انجام داد خانه یا هتل نخرید آنها تجربه سفر را با اتصال صاحبان املاک و مسافران موجود بر روی یک پلت فرم مشترک و آسان برای استفاده دوباره تعریف کردند.

اقیانوس آبی و اقیانوس سرخ: آیا آنها دو اقیانوس هستند؟

نه واقعا! این یک اقیانوس وسیع است بیشتر در مورد این است که کدام یک برای شما بهتر است و نه یک سوال اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز. هر دو استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز می توانند در یک سازمان مفید باشند که برای محصولات مختلف اعمال شوند. اپل از هر دو استراتژی اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز به نفع خود استفاده کرده است. این شرکت آیفون را در بازار گوشی های هوشمند پر از بازیگران مهمی مانند نوکیا، سونی اریکسون و موتورولا عرضه کرد. اپل یک اقیانوس آبی در یک اقیانوس قرمز ایجاد کرد. آنها با کاوش و گسترش مرزهای خود، محصولی را جلوتر از زمان خود ایجاد کردند و رقابت را بی ربط کردند. با این حال، زمانی که اپل iTunes را راه اندازی کرد، از استراتژی اقیانوس آبی استفاده کرد. آنها از طریق نوآوری ارزش، مبادله ارزش و هزینه را مختل کردند و راه حلی برد-برد ارائه کردند که به هنرمندان اجازه می داد حق امتیاز کسب کنند و مصرف کنندگان بدون نیاز به پرداخت هزینه کل آلبوم، آهنگ های تکی را خریداری کنند.

اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس سرخ

همانطور که معمای اقیانوس آبی در مقابل اقیانوس قرمز را بررسی می کنید، به خاطر داشته باشید که در هر اقیانوسی که تصمیم دارید در آن قایقرانی کنید، مهم است که برای مشتری ارزش ایجاد کنید و به بهبود پیشنهاد خود ادامه دهید. اختلالات بازار در هر زمانی ممکن است رخ دهد. ممکن است به دلیل جنگ قیمت از سوی یک تازه وارد غیرمنتظره، نیاز به تغییر از اقیانوس قرمز به اقیانوس آبی داشته باشید. ممکن است شما یک اقیانوس آبی موفق خلق کرده باشید، اما رقابت به سرعت دنبال می شود و اقیانوس آبی به زودی می تواند به یک اقیانوس قرمز تبدیل شود. از آنجایی که اقیانوس‌های آبی پایگاه مشتریانی ندارند، شناسایی و آموزش مشتریان در مورد مزایای محصول می‌تواند چالش دیگری باشد.

  • MAHAYAN66 HASANI