تیهوشا

  • ۰
  • ۰

بهترین راه برای استفاده از نمودارهای سازمانی چیست؟ صرف نظر از طرحی که انتخاب می کنید، نمودارهای سازمانی برای نشان دادن روابط داخلی و روابط متقابل درون یک سازمان و برای اطمینان از اینکه همه کارکنان قادر به برقراری ارتباط موثر اطلاعات هستند بسیار مفید هستند.

می توانید از نمودارهای سازمانی برای موارد زیر استفاده کنید

ارتباط درون یک شرکت، به ویژه با مافوق. برای مثال، مهم است که کارکنان بدانند مدیرشان کیست و یکدیگر را بشناسند. برای این منظور، ایده خوبی است که عکس های کارمندان را اضافه کنید تا نام ها با چهره ها مرتبط شوند.

  • تجدید ساختار، مانند زمانی که کارکنان نقش‌های خود را در سازمان تغییر می‌دهند تا اطمینان حاصل شود که مهارت‌هایشان به طور بهینه به کار گرفته می‌شود.
  • برنامه ریزی نیروی کار، به عنوان مثال هنگام بررسی جزئیات یک طرح جدید استخدام.
  • برنامه ریزی منابع، برای مثال با به حداقل رساندن ناکارآمدی ها با سازماندهی مجدد نقش ها و وظایف.
  • شجره نامه، زیرا شجره نامه ها اساسا چیزی بیش از نمودارهای سازمانی نیستند. می‌توانید عکس‌ها، تاریخ تولد و مرگ و پیوندهایی را به سایر اطلاعات مرتبط درباره هر فرد اضافه کنید.

Lucidchart ایجاد نمودارها را سریع و آسان می کند. امروز آزمایش رایگان خود را دریافت کنید و در پروژه های بعدی خود با همکاران خود همکاری کنید.

نکاتی برای طراحی بصری نمودارهای سازمانی

در اصل، به سختی قوانین ثابتی در مورد نمودارهای سازمانی وجود دارد، بنابراین هر عنصر بصری که اطلاعات را منتقل می کند مجاز است.

عکس ها می توانند به کاربران کمک کنند تا یکدیگر را بشناسند و خود را با نام یکدیگر معرفی کنند.

اشکال و/یا رنگ های مختلف برای نشان دادن بخش های جداگانه، گروه های کاری، سطوح شغلی و سایر اطلاعات مفید هستند.

لوگوها یا نمادهای شرکت به شما این امکان را می دهند که نمودارهای خود را مطابق با هویت برند خود سفارشی کنید.

انیمیشن های پاورپوینت به ارائه های شما روح می بخشد و با تمرکز بر قسمت های مختلف نمودار، آنها را جذاب تر می کند.

اشکال سه بعدی نمودارهای واضح تری را ایجاد می کنند که به معنای واقعی کلمه برجسته می شوند.

مرزهای نمودارهای سازمانی

آنها می توانند به سرعت منسوخ شوند، به خصوص در مورد شرکت هایی با جابجایی کارکنان بالا. نمودارهایی که آنلاین هستند راحت تر به روز می شوند، یعنی نمودارهایی که فقط به صورت چاپی در دسترس هستند، اما حتی نمودارهایی که آنلاین هستند نیز باید مرتب بررسی شوند و در صورت لزوم به روز شوند. در این زمینه، ایده خوبی است که از اسناد آنلاین قابل ویرایش و همچنین ویژگی های اتوماسیون استفاده کنید تا نمودارهای سازمانی به طور خودکار به روز شوند، به عنوان مثال، زمانی که کارمندان شرکت را ترک می کنند یا کارکنان جدید می پیوندند.

آنها فقط روابط رسمی را نشان می دهند، در حالی که روابط غیررسمی و اجتماعی را که نقش بسیار مهمی در سازمان ایفا می کنند نادیده می گیرند.

آنها هیچ اطلاعاتی در مورد سبک مدیریت در شرکت ارائه نمی دهند. نمودارهای سازمانی نشان می‌دهند که چه کسی کدام موقعیت رهبری را دارد، اما نه اینکه چگونه این اختیار اعمال می‌شود.

ارگانیگراف ها، که ارتباط نزدیکی با نمودارهای سازمانی دارند، ممکن است انتخاب بهتری برای شما باشند اگر می خواهید سایر روابط یا ارتباطات بین کارمندان و بخش ها را نشان دهید یا نشان دهید.

منبع چارت سازمانی

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

تصمیم گیری اساس رهبری خوب است. در این مقاله یاد بگیرید که چگونه می توانید از مدل های سنتی تصمیم گیری برای گرفتن بهترین تصمیمات در دنیای تجارت امروز استفاده کنید.

تصمیم گیری مؤثر برای رهبری اساسی است. در اصل، تصمیم گیری وظیفه اصلی یک رهبر خوب است. تصمیم‌ها رهبران را قادر می‌سازد تا به شرایط، تهدیدها و فرصت‌های متغیر بازار پاسخ دهند تا موفقیت آتی سازمان خود را تضمین کنند. با افزایش سرعت اطلاعات، تغییرات در محیط کسب و کار و رویدادهای خارجی غیرقابل پیش بینی، کار تصمیم گیری موثر هر روز پیچیده تر می شود.

مطلب بیشتر در مورد تصمیم گیری در مدیریت را در اینجا دنبال کنید.

ضرورت تسلط بر علم تصمیم گیری در مدیریت

علم تصمیم گیری در مدیریت مدت‌هاست که به یک رشته مهم تبدیل شده است و دانشگاهیان مدت‌هاست اشاره کرده‌اند که تصمیم‌های خوب ستون فقرات شرکت‌های موفق هستند. بنابراین، درک این موضوع که سازمان‌ها هنوز درگیر تصمیم‌گیری ضعیف هستند که هزینه‌های هنگفتی دارد، مشکل‌ساز است. در مطالعه‌ای که توسط گارتنر منتشر شده است، هزینه تصمیم‌های بد بیش از 3 درصد از سود شرکت‌ها تخمین زده می‌شود که خیره‌کننده است.

مدیران افراد پرمشغله با اولویت های متناقض و اغلب تعداد زیادی از جلسات تیمی برای شرکت هستند. این بدان معنی است که فرآیندهای تصمیم گیری استراتژیک آنها باید ساده و کارآمد باشد تا توانایی تصمیم گیری آنها به حداکثر برسد. خوشبختانه، نوری در انتهای تونل وجود دارد: مدل‌ها و روش‌های مختلف تصمیم‌گیری زمانی که با فناوری همراه می‌شوند به همین هدف دست می‌یابند و رهبران را قادر می‌سازد تا تصمیمات آگاهانه را سریع‌تر از همیشه بگیرند.

در این مقاله به بررسی DNA تصمیم گیری می پردازیم تا اهمیت آن و چرایی اهمیت آن را درک کنیم. سپس به یک مدل تثبیت شده تصمیم گیری نگاه می کنیم و آن را در چارچوب مدیریت امروزی قرار می دهیم. هدف این مقاله کمک به رهبران کسب و کار است تا تصمیم گیری خود را در دنیای تجارت مدرن ساده کنند.

اول از همه، به یک سوال به ظاهر ساده:

تصمیم گیری دقیقا به چه معناست؟

تصمیم گیری از نیاز به حل یک مشکل یا پاسخ به یک تهدید یا فرصت ناشی می شود. طبق مقاله ای که توسط دانشگاه ماساچوست منتشر شده است، تصمیم گیری را می توان به عنوان «فرایند شناسایی یک تصمیم، جمع آوری اطلاعات و ارزیابی راه حل های جایگزین» تعریف کرد.

فرآیند تصمیم گیری را می توان به شرح زیر تقسیم کرد:

  • شناسایی اهداف و مقاصد
  • جمع آوری تمام اطلاعات مربوطه
  • مشارکت ذینفعان و مشارکت کنندگان کلیدی
  • در نظر گرفتن گزینه های جایگزین

بیایید تصمیم گیری را به عنوان یک چهارراه در نظر بگیریم. مسیر به خودی خود استراتژی کسب و کار شما است، شرکت شما وسیله نقلیه ای است که با آن سفر می کنید، و چهارراه فرصتی است برای تغییر رویکرد خود نسبت به یک موضوع خاص، تغییر جهت یا ماندن در مسیر فعلی خود. نمونه بارز این همه‌گیری کووید-19 است: یک رویداد خارجی با ابعاد بی‌سابقه، مجموعه‌ای از چهارراه‌ها را برای مسئولین ایجاد کرد و اقدام فوری لازم بود. سازمان شما چگونه به این همه گیری جهانی واکنش نشان می دهد؟ چه تغییراتی در "کسب و کار به طور معمول" برای اطمینان از ایمنی کارمندان و مشتریان شما ضروری بود؟

نتیجه نهایی تصمیم گیری این است که مسیری را برای سازمان شما از طریق موقعیت پیش رو فراهم کنید. در هر چهارراه، ممکن است انتخاب کنید که در جهت فعلی ادامه دهید، یا منشعب شوید، یا حتی بچرخید، و به سمتی جدید بروید.

همه اینها به اندازه کافی ساده به نظر می رسد، اما آنچه باید اذعان کنیم این است که برای اکثر مشاغل، اغلب در هر زمان معین بیش از یک تقاطع وجود دارد. بیشتر سازمان ها یک کاروان هستند تا یک وسیله نقلیه واحد. این مشکل توسط دنیای تجارت به طور فزاینده مرتبط و غیرقابل پیش بینی تسریع می شود، زیرا جریان های اطلاعاتی سریع تر به تصمیم گیری های دقیق تری نیاز دارد.

بنابراین، اکنون که فهمیدیم تصمیم گیری چیست، می توانیم مراحل مربوط به تصمیم گیری را بررسی کنیم.

منبع

https://www.sherpany.com/de/ressourcen/meeting-management/methoden-zur-entscheidungsfindung-entscheidungsmodell/

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

مدیریت استراتژیک بخشی از مدیریت بازرگانی است. دقیقاً به توسعه، برنامه ریزی و اجرای اهداف مرتبط با محتوای سازمان هایی می پردازد که ممکن است یک طرح تجاری را اجرا کرده باشند. به عنوان یک قاعده، دوره زمانی برای مدیریت استراتژیک دو تا پنج سال است، زیرا برنامه های استراتژیک معمولا برای بلندمدت ساخته می شوند. این اصطلاح بسیار نزدیک به مفهوم حاکمیت شرکتی است که برای خواندن مطلب بیشتر در مورد مدیریت استراتژیک اینجا کلیک کنید.

از زمانی که مفهوم استراتژی در تئوری برنامه ریزی در مدیریت بازرگانی مطرح شد، تفاوت زیادی با آن پیدا کرد. این استراتژی همچنین شامل تعریف اهداف اساسی شرکت است. از سوی دیگر، یک تعریف بسیار محدود تنها از اقدامات مرتبط با موقعیت صحبت می کند. مدیریت استراتژیک شامل مراحل مختلفی است. در مرحله اول، تجزیه و تحلیل ساختار صنعت و تجزیه و تحلیل مثلث شرکت، مشتری، رقابت انجام می شود. مرحله دوم شامل برنامه ریزی است.

در مرحله سوم مدیریت استراتژیک، استراتژی اجرا می شود و در فاز چهارم، کنترل موفقیت و کنترل پس از تحقق مقدمات انجام می شود. باید به طور انتقادی در نظر گرفت که اصطلاح مدیریت استراتژیک بسیار جهانی است و بنابراین معنای مرکزی آن مبهم است. به دلیل جهت گیری بلندمدت، مدیریت استراتژیک نیز نمی تواند راه حلی برای یک مشکل خاص ارائه دهد.مدیریت استراتژیک می پرسد چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند.

سؤالات کلیدی

 مدیریت استراتژیک می پرسد که چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند. در محیط رقابتی امروز، هر شرکتی باید به سوالات کلیدی زیر پاسخ دهد:

  • الف) چه اهداف بلندمدتی را باید دنبال کنیم؟
  • ب) در کدام حوزه های تجاری می خواهیم فعال باشیم؟
  • ج) با کدام اقدامات بلندمدت می خواهیم در حوزه های تجاری رقابت کنیم؟
  • (د) مهارت‌های اصلی ما چیست که به ما امکان رقابت می‌دهد؟
  • (ه) برای اجرای اقدامات بلندمدت خود چه کاری باید انجام دهیم؟ این سوالات در قلب مدیریت استراتژیک قرار دارند. به بیان ساده، مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی و اجرای استراتژی ها در شرکت ها سر و کار دارد.

دنبال کردن یک استراتژی

 پس از تصویب لزوماً موفقیت آینده را تضمین نمی کند:

  • (الف) اندازه و سهم بازار تضمینی برای موفقیت بلندمدت نیست.
  • (ب) قابلیت‌های اصلی که در یک مقطع زمانی اساس موفقیت استراتژیک یک شرکت را تشکیل می‌دهند در طول زمان ارتباط خود را از دست می‌دهند.
  • ج) بازارهای جوان و با رشد سریع قواعد بازی را با جهش های پویا تغییر می دهند. این بدان معناست که موفقیت استراتژیک یک شرکت کمتر به واسطه محصولات فعلی آن تعیین می شود تا توانایی آن در اشغال بازارهای آینده. بنابراین، مدیریت استراتژیک به معنای چیزی بیش از موقعیت‌یابی بلندمدت طیف محصولات موجود یک شرکت است. بلکه مدیریت استراتژیک با نگاه به آینده همراه است. مهم است که به این سوال اصلی پاسخ دهیم که چگونه می توان وجود و موفقیت شرکت را در دراز مدت تضمین کرد.

 پیاده سازی

 با توجه به اهمیت آن، این سوال مطرح می شود که مدیریت استراتژیک به طور ایده آل چگونه باید در یک شرکت اجرا شود؟ یک مدل فرآیندی که وظایف متنوع مدیریت استراتژیک را مرتب و نظام‌مند می‌کند و آن‌ها را در یک نظم معمولی ایده‌آل قرار می‌دهد، ارزش خود را ثابت کرده است. در این درک، چهار دسته مختلف از فعالیت ها یا فازها متمایز می شوند:

  • مرحله تعیین اهداف (توسعه خط مشی شرکت، بیانیه ماموریت و اهداف استراتژیک)،
  • مرحله تجزیه و تحلیل استراتژیک (تحلیل سازمانی و محیطی، پیش بینی و هشدار اولیه)،
  • مرحله تدوین استراتژی (تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی ها)،
  • مرحله اجرای استراتژی. فرآیند مدیریت استراتژیک نباید به عنوان یک توالی سخت و از بالا به پایین از مراحل درک شود، بلکه به عنوان یک فرآیند تکراری است که با تعداد زیادی حلقه بازخورد و همپوشانی مشخص می شود. فرآیند استراتژی باید هم توسط مرحله کنترل نهایی و هم توسط کنترل استراتژیک همراه با فرآیند پشتیبانی شود.

https://wirtschaftslexikon.gabler.de/definition/strategisches-management-46326

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

فرهنگ سازمانی به عنوان ارزش ها، ویژگی ها، رفتارها و نگرش های جمعی یک سازمان خاص تعریف می شود. نام های فرهنگ جایگزین عبارتند از:

  • فرهنگ سازمانی
  • فرهنگ محل کار
  • فرهنگ شرکتی

فرهنگ سازمانی می تواند نتیجه تلاش عمدی باشد یا به طور طبیعی توسعه یابد. هر شرکتی فرهنگ سازمانی خود را دارد، اما هر شرکتی فرهنگ سازمانی عالی ندارد. فرهنگ شرکت از طریق نحوه تعامل اعضای تیم، ابتکارات تصمیم گیری و ارزش های اصلی وسواس نشان داده می شود. مؤلفه های اساسی فرهنگ شرکتی عبارتند از:

  • محیط کار
  • سبک های رهبری
  • در چارچوب اهداف سازمانی
  • ارزشهای اصلی

برای خواندن مطالب بیشتر در مورد انواع فرهنگ سازمانی اینجا کلیک کنید.

مدیریت های شرکت

اکثریت قریب به اتفاق متقاضیان هنگام تصمیم گیری در مورد پذیرش یا عدم پذیرش یک موقعیت، فرهنگ سازمانی یک شرکت را به دقت تجزیه و تحلیل می کنند. در واقع، 77 درصد از مردم می گویند که حتی قبل از درخواست برای یک نقش، فرهنگ شرکت را در نظر می گیرند.

فرهنگ سازمانی قوی فرهنگی است که در آن کارکنان مطابق با رفتارهای مورد انتظار و مسئولیت های شغلی کار می کنند. در حالی که برخی از شرکت‌ها فرهنگ شرکتی عالی را بر اساس تیم‌سازی و تبریک کارکنان تعریف می‌کنند، شرکت‌های دیگر برای فرهنگ رسمی و سنتی‌تر محل کار ارزش قائل هستند.

فرهنگ سازمانی چگونه بر یک شرکت تأثیر می گذارد؟

94 درصد از مدیران و 88 درصد از کارکنان معتقدند که فرهنگ شرکت برای موفقیت بسیار مهم است. شرکت‌هایی که فرهنگ قوی دارند، در مقایسه با شرکت‌هایی با فرهنگ تعریف‌نشده یا ضعیف، به‌طور میانگین ۴۰۰ درصد رشد درآمد بیشتری دارند. فرهنگ سازمانی به طور مستقیم بر عوامل مختلفی از جمله مشارکت کارکنان و سطوح بهره وری تأثیر می گذارد.

1. مشارکت کارکنان

در فرهنگ شرکتی منفی، کارکنان اغلب احساس مشارکت نمی کنند. در مقابل، فرهنگ شرکتی عالی، کارکنان شادی را که عموماً درگیر هستند، تشویق می‌کند.

اولین قدم برای ایجاد یک فرهنگ عالی شرکت و افزایش مشارکت کارکنان این است که مطمئن شوید کارکنان احساس ارزشمندی و انگیزه می کنند. بهترین شیوه ها برای دستیابی به این امر شامل منابع انسانی برای درخواست بازخورد منظم کارکنان و اعطای کارمندان با عملکرد بالا است.

2. انگیزه کارکنان

فرهنگ شرکتی تأثیر عمده ای بر طرز فکر کارکنان در مورد شرکت خود و انگیزه آنها دارد. در واقع، بسیاری از متقاضیان فرهنگ سازمانی را یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تمایل یا عدم کار در یک سازمان خاص می دانند.

برای اینکه فرهنگ یک شرکت انگیزه مثبتی در کارکنان ایجاد کند، باید حاوی ارزش‌های قوی شرکت و چشم‌اندازی واضح از آنچه موفقیت به نظر می‌رسد، باشد.

3. روحیه کارکنان

روحیه کارکنان هم شامل مشارکت کارکنان و هم انگیزه کارکنان می شود. روش‌های مورد استفاده برای تقویت روحیه شامل دادن قدرت تصمیم‌گیری به کارمندان، افزایش شفافیت و ارتقای تعادل بین کار و زندگی است.

روحیه پایین کارکنان امری عادی است و عواقب قابل توجهی برای شرکت ها دارد، از جمله افزایش غیبت، جابجایی زیاد کارکنان و ناتوانی اعضای تیم در همکاری موثر با یکدیگر. روحیه پایین می تواند ناشی از فرهنگ سمی در محل کار باشد که ارتباطات ناکارآمد و تکنیک های مدیریت نامناسب را تشویق می کند.

4. بهره وری کارکنان

مشارکت کارکنان، روحیه و انگیزه همگی با سطوح بهره وری مطابقت دارند. افزایش بهره وری کارمندان برای هر شرکتی متفاوت به نظر می رسد، اما تیم سازی و تلاش برای ارزش بخشیدن به کارکنان معمولا مفید است.

فرهنگ سازمانی قوی نه تنها بهره وری کارکنان را افزایش می دهد، بلکه مهارت های خدمات مشتری را نیز افزایش می دهد.

5. جابجایی کارکنان

یک نشانه واضح از فرهنگ ضعیف محل کار، نرخ بالای جابجایی کارکنان است. زمانی که کارمندان احساس می‌کنند کمتر ارزش‌گذاری شده‌اند یا به‌خاطر سختی کارشان به درستی شناخته نشده‌اند، احتمال کمتری دارد که در یک شرکت طولانی‌مدت بمانند.

فرهنگ سازمانی نامناسب فرهنگی است که دارای A نباشد مشوق هایی را برای کارکنان ارائه می دهد یا ترویج می کند. کارمندان با استعداد برتر نمی خواهند در شرکتی بمانند که به طور فعال رشد حرفه ای و شخصی را تشویق نمی کند.

سازمان ها باید اطمینان حاصل کنند که منابع انسانی به استخدام کنندگان جدید آموزش های مناسب و ابزارهای مورد نیاز برای انجام موفقیت آمیز نقش خود را ارائه می دهند. به اعضای تیم موجود باید مسیر پیشرفت شغلی و فرصت های توسعه داده شود تا آنها را درگیر، با انگیزه و سازنده نگه دارد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

چرخه دمینگ نام خود را از ویلیام ادواردز دمینگ گرفته است. او یک استاد و آماردان آمریکایی بود که در اواسط تا اواخر قرن بیستم استراتژی های مدیریتی و سازمانی مختلفی را توسعه داد. او بیشتر به خاطر کارش در ژاپن و شرکت فورد موتور شناخته شد.

نام دیگر این چرخه چرخه شوهارت است. این نام از والتر اندرو شوهارت، آماردان آمریکایی دیگر گرفته شده است. گفته می‌شود که دمینگ در ابتدا از «چرخه شوهارت» استفاده کرده و بعداً به PDSA که مخفف عبارت Plan, Do, Study, Act است تغییر داده است.

مراحل چرخ دمینگ

چرخه دمینگ یک فرآیند چهار مرحله ای برای حل مشکلات تجاری است. این چرخ دمینگ نیز نامیده می شود اما مسلماً بیشتر به عنوان PDCA شناخته می شود. این مخفف برنامه ریزی، انجام، بررسی، اقدام است. مراحی که چرخه دمینگ باید طی کند عبارت است از:

مرحله اول: برنامه ریزی

مرحله اول چرخه دمینگ در حال برنامه ریزی است. در مقایسه با اکثر طرح‌های تجاری، تمرکز ویژه‌ای بر روی تعیین آنچه برای دستیابی به یک هدف بسیار خاص لازم است وجود دارد. در بسیاری از موارد، هدف این فرآیند بهبود رویه ها با تعریف دقیق تر نتیجه مورد نظر است.

مرحله دوم: اجرا

مرحله دوم انجام دادن است. تنها چیزی که لازم است این است که فرآیند برنامه ریزی شده را در عمل آزمایش کنید. به طور معمول، این کار در کوچکترین مقیاس ممکن انجام می شود و در عین حال نتایج مفیدی به همراه دارد. مرحله سوم امتحان است که گاهی اوقات به عنوان مطالعه ذکر می شود. این شامل ارزیابی یا اندازه گیری نتایج و سپس مقایسه آنها با نتایج مورد انتظار برای شناسایی هر گونه تفاوت است.

مرحله سوم: عمل

آخرین مرحله از چرخه دمینگ، عمل است. ابتدا، تفاوت های بین نتیجه مورد انتظار و واقعی تجزیه و تحلیل می شود. ایده این است که بفهمیم این تفاوت‌ها در کجا ایجاد شده‌اند، چه تغییراتی باید برای اصلاح آن ایجاد شود و سپس آن تغییرات را اجرا کنیم.

پس از ایجاد تغییرات، شرکت دوباره این چرخه را طی می کند. هر گونه تفاوت باقیمانده یا تازه ایجاد شده بین نتایج مورد انتظار و واقعی، سپس ارزیابی و تصحیح می شود. شرکت تا زمانی که نتایج مورد انتظار و واقعی یکسان باشد و نیازی به تغییر بیشتر نباشد، این چرخه را ادامه می دهد.

قابل ذکر است که ساختار و اساس چرخه دمینگ تا حدودی یادآور روش علمی است. این چرخه ایجاد یک فرضیه، انجام آزمایش ها، ارزیابی نتایج و بازنگری و آزمایش مجدد فرضیه است. معادل مرحله پایانی چرخه دمینگ این است که این فرضیه تا حد زیادی پذیرفته شده و صحت آن تایید شده است.

بنابراین، رهبر گروه و سرپرست تیم، فرآیند برچسب‌گذاری را در شیفت شب بعدی مشاهده می‌کنند. آنها متوجه شدند که نوار برچسب گهگاه در ایستگاه توزیع کننده گیر می کند و به همین دلیل است که برچسب ها به صورت کج زده می شوند. رهبر تیم مشکوک است که علت آن این است که نوار برچسب هنگام تعویض به درستی رزوه نشده است. هر زمان که مشکل پیش می آید، یکی از دو کارمند جدید نوار را وارد کرده است. علت روشن است.

صحبت آخر

سپس رهبر گروه از رهبر تیم می خواهد که هدفی را برای اقدامات متقابل تنظیم کند. پاسخ او: هدف مشخص است، یعنی کاهش ضایعات. مدیر او به او یادآوری می کند که اهداف باید "هوشمندانه" باشند، به این معنی که آنها همچنین باید قابل اندازه گیری و محدود به زمان باشند. سپس رهبر تیم هدف را دوباره فرموله می‌کند: در هشت هفته، در 31 مارس، نرخ رد کردن برای شیفت شب باید 50 درصد کمتر شود. او می خواهد با آموزش کارکنان جدید به این هدف دست یابد. همین باید کافی باشد.

سایت منبع چرخه دمینگ : https://gazellecg.com/pdca/

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

استفاده از کارت امتیازی متوازن مزایای زیادی دارد. برای مثال، BSC به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا اطلاعات و داده‌ها را در یک گزارش واحد جمع کنند، نه اینکه با چندین ابزار سروکار داشته باشند. این به مدیریت اجازه می دهد تا در زمان نیاز به بازبینی برای بهبود رویه ها و عملیات، در زمان، پول و منابع صرفه جویی کند.

کارت امتیازها علاوه بر سوابق مالی، بینش ارزشمندی را در مورد خدمات و کیفیت شرکت خود به مدیریت ارائه می دهد. با اندازه گیری همه این معیارها، مدیران اجرایی قادر به آموزش کارکنان و سایر ذینفعان و ارائه راهنمایی و پشتیبانی از آنها هستند. این به آنها اجازه می دهد تا اهداف و اولویت های خود را به منظور دستیابی به اهداف آینده خود بیان کنند

یکی دیگر از مزایای کلیدی BSC ها این است که چگونه به شرکت ها کمک می کند تا اتکای خود را به ناکارآمدی در فرآیندهای خود کاهش دهند. به این بهینه سازی فرعی گفته می شود. این اغلب منجر به کاهش بهره‌وری یا تولید می‌شود که می‌تواند منجر به هزینه‌های بالاتر، درآمد پایین‌تر و از بین رفتن نام‌های تجاری شرکت و شهرت آنها شود.

سایت منبع کارت امتیازی متوازن را اینجا دنبال کنید.

نمونه هایی از کارت امتیازی متوازن (BSC)

شرکت‌ها می‌توانند از نسخه‌های داخلی BSC‌های خود استفاده کنند، برای مثال، بانک‌ها اغلب با مشتریان تماس می‌گیرند و نظرسنجی‌هایی برای سنجش میزان عملکرد آنها در خدمات مشتریان خود انجام می‌دهند. این نظرسنجی‌ها شامل رتبه‌بندی بازدیدهای بانکی اخیر، با سوالاتی از زمان انتظار، تعامل با کارکنان بانک و رضایت کلی است. آنها همچنین ممکن است از مشتریان بخواهند که پیشنهاداتی برای بهبود ارائه دهند. مدیران بانک می توانند از این اطلاعات برای کمک به بازآموزی کارکنان در صورت وجود مشکل در خدمات یا شناسایی مشکلات مشتریان در مورد محصولات، رویه ها و خدمات استفاده کنند.

در موارد دیگر، شرکت ها ممکن است از شرکت های خارجی برای تهیه گزارش برای آنها استفاده کنند. به عنوان مثال، نظرسنجی J.D. Power یکی از رایج‌ترین نمونه‌های کارت امتیازی متوازن است.1 این شرکت داده‌ها، بینش‌ها و خدمات مشاوره‌ای را برای کمک به شرکت‌ها در شناسایی مشکلات در عملیات خود و ایجاد بهبود برای آینده ارائه می‌کند. J.D. Power این کار را از طریق نظرسنجی در صنایع مختلف از جمله خدمات مالی و صنایع خودرو انجام می دهد. نتایج جمع آوری شده و به شرکت استخدام کننده گزارش می شود

سوالات متداول کارت امتیازی متوازن (BSC).

کارت امتیازی متوازن چیست و چگونه کار می کند؟

کارت امتیازی متوازن یک معیار عملکرد مدیریت استراتژیک است که به شرکت ها کمک می کند تا عملیات داخلی خود را شناسایی کرده و بهبود بخشند تا به نتایج بیرونی کمک کنند. داده‌های عملکرد گذشته را اندازه‌گیری می‌کند و به سازمان‌ها بازخوردی درباره نحوه تصمیم‌گیری بهتر در آینده ارائه می‌دهد.

چهار دیدگاه کارت امتیازی متوازن چیست؟

چهار دیدگاه یک کارت امتیازی متوازن عبارتند از یادگیری و رشد، فرآیندهای تجاری، دیدگاه های مشتری و داده های مالی. این چهار حوزه که پاها نیز نامیده می شوند، چشم انداز و استراتژی یک شرکت را تشکیل می دهند. به این ترتیب، آنها به پرسنل کلیدی یک شرکت، چه مدیران اجرایی و/یا تیم(های) مدیریت آن نیاز دارند تا داده های جمع آوری شده در کارت امتیازی را تجزیه و تحلیل کنند.

چگونه از کارت امتیازی متوازن استفاده می کنید؟

کارت امتیازی متوازن به شرکت ها اجازه می دهد تا سرمایه فکری خود را به همراه داده های مالی خود اندازه گیری کنند تا موفقیت ها و شکست ها را در فرآیندهای داخلی خود تجزیه کنند. با جمع‌آوری داده‌های عملکرد گذشته در یک گزارش واحد، مدیریت می‌تواند ناکارآمدی‌ها را شناسایی کند، برنامه‌هایی برای بهبود طراحی کند و اهداف و اولویت‌ها را به کارکنان و سایر ذینفعان منتقل کند.

مزایای کارت امتیازی متوازن چیست؟

استفاده از کارت امتیازی مزایای زیادی دارد. مهمترین مزیت ها شامل توانایی آوردن اطلاعات در یک گزارش واحد است که می تواند در زمان، هزینه و منابع صرفه جویی کند. همچنین به شرکت ها اجازه می دهد تا علاوه بر ردیابی داده های مالی خود، عملکرد و کیفیت خود را در خدمات و کیفیت ردیابی کنند. کارت‌های امتیازی همچنین به شرکت‌ها این امکان را می‌دهند که ناکارآمدی‌ها را شناسایی و کاهش دهند.

مثال کارت امتیازی متوازن چیست؟

شرکت ها ممکن است از روش های داخلی برای توسعه کارت امتیازی استفاده کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است نظرسنجی های خدمات مشتری را برای شناسایی موفقیت ها و شکست های محصولات و خدمات خود انجام دهند یا ممکن است شرکت های خارجی را برای انجام کار برای آنها استخدام کنند. J.D. Power نمونه‌ای از چنین شرکت‌هایی است که توسط شرکت‌ها برای انجام تحقیقات از طرف آنها استخدام شده است.

خط پایین

شرکت ها تعدادی گزینه برای کمک به شناسایی و حل مشکلات مربوط به فرآیندهای داخلی خود دارند تا بتوانند موفقیت مالی خود را بهبود بخشند. کارت امتیازی متوازن به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا داده‌ها را از چهار حوزه کلیدی، از جمله یادگیری و رشد، فرآیندهای تجاری، مشتریان و امور مالی جمع‌آوری و مطالعه کنند. با ادغام اطلاعات تنها در یک گزارش. شرکت ها می توانند در زمان، پول و منابع صرفه جویی کنند تا کارکنان را بهتر آموزش دهند، با ذینفعان ارتباط برقرار کنند و موقعیت مالی خود را در بازار بهبود بخشند.

رقابت بدون ریسک با 100000 دلار پول نقد مجازی

مهارت های معاملاتی خود را با شبیه ساز سهام رایگان ما امتحان کنید. با هزاران معامله‌گر Investopedia رقابت کنید و راه خود را به سمت بالا معامله کنید! قبل از شروع به خطر انداختن پول خود، معاملات را در یک محیط مجازی ارسال کنید. ترد را تمرین کنید استراتژی‌ها را به گونه‌ای طراحی کنید که وقتی آماده ورود به بازار واقعی هستید، تمرین مورد نیاز خود را داشته باشید.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

مدیریت استراتژیک می پرسد چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند. برای آشنایی با مفهوم مدیریت استراتژیک اینجا کلیک کنید.

تعریف تفصیلی در دایره المعارف آنلاین

1. سؤالات کلیدی: مدیریت استراتژیک می پرسد که چرا برخی از شرکت ها در یک صنعت موفق هستند و برخی دیگر موفق نیستند. در محیط رقابتی امروز، هر شرکتی باید به سوالات کلیدی زیر پاسخ دهد:

الف) چه اهداف بلندمدتی را باید دنبال کنیم؟

ب) در کدام حوزه های تجاری می خواهیم فعال باشیم؟

ج) با کدام اقدامات بلندمدت می خواهیم در حوزه های تجاری رقابت کنیم؟

(د) مهارت‌های اصلی ما چیست که به ما امکان رقابت می‌دهد؟

(ه) برای اجرای اقدامات بلندمدت خود چه کاری باید انجام دهیم؟ این سوالات در قلب مدیریت استراتژیک قرار دارند. به بیان ساده، مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی و اجرای استراتژی ها در شرکت ها سر و کار دارد.

شاخص دوم: دنبال کردن یک استراتژی پس از تصویب لزوماً موفقیت آینده را تضمین نمی کند:

(الف) اندازه و سهم بازار تضمینی برای موفقیت بلندمدت نیست.

(ب) قابلیت‌های اصلی که در یک مقطع زمانی اساس موفقیت استراتژیک یک شرکت را تشکیل می‌دهند در طول زمان ارتباط خود را از دست می‌دهند.

ج) بازارهای جوان و با رشد سریع قواعد بازی را با جهش های پویا تغییر می دهند. این بدان معناست که موفقیت استراتژیک یک شرکت کمتر به واسطه محصولات فعلی آن تعیین می شود تا توانایی آن در اشغال بازارهای آینده. بنابراین، مدیریت استراتژیک به معنای چیزی بیش از موقعیت‌یابی بلندمدت طیف محصولات موجود یک شرکت است. بلکه مدیریت استراتژیک با نگاه به آینده همراه است. مهم است که به این سوال اصلی پاسخ دهیم که چگونه می توان وجود و موفقیت شرکت را در دراز مدت تضمین کرد.

پیاده سازی

با توجه به اهمیت آن، این سوال مطرح می شود که مدیریت استراتژیک به طور ایده آل چگونه باید در یک شرکت اجرا شود؟ یک مدل فرآیندی که وظایف متنوع مدیریت استراتژیک را مرتب و نظام‌مند می‌کند و آن‌ها را در یک نظم معمولی ایده‌آل قرار می‌دهد، ارزش خود را ثابت کرده است. در این درک، چهار دسته مختلف از فعالیت ها یا فازها متمایز می شوند:

  • مرحله تعیین اهداف (توسعه خط مشی شرکت، بیانیه ماموریت و اهداف استراتژیک)،
  • مرحله تجزیه و تحلیل استراتژیک (تحلیل سازمانی و محیطی، پیش بینی و هشدار اولیه)،
  • مرحله تدوین استراتژی (تدوین، ارزیابی و انتخاب استراتژی ها)،
  • مرحله اجرای استراتژی. فرآیند مدیریت استراتژیک نباید به عنوان یک توالی سخت و از بالا به پایین از مراحل درک شود، بلکه به عنوان یک فرآیند تکراری است که با تعداد زیادی حلقه های بازخورد و همپوشانی مشخص می شود. فرآیند استراتژی باید هم توسط مرحله کنترل نهایی و هم توسط کنترل استراتژیک همراه با فرآیند پشتیبانی شود.

https://wirtschaftslexikon.gabler.de/definition/strategisches-management-46326

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

دنیای تجارت پیچیده است و شرکت ها باید استراتژی های مختلفی را برای مقابله با تمام تغییراتی که در طول عمر خود با آن مواجه خواهند شد، توسعه دهند. مدیریت استراتژیک روشی است که به آنها اجازه می دهد تا تغییرات آینده را درک کنند و برای آنها آماده شوند.

مدیریت استراتژیک چیست؟

ما در یک اقتصاد جهانی زندگی می کنیم که در آن کسب و کارها برای موفقیت به روش های جدید تفکر و استراتژی های جدید نیاز دارند. پارادایم‌های کنونی دیگر نمی‌توانند پاسخ‌هایی را که انتظار دارند به آن‌ها ارائه کنند. به همین دلیل است که برای تطبیق مدیریت شرکت هایمان با دنیایی که در آن زندگی می کنیم، به آموزش خاصی نیاز داریم.

مدیریت استراتژیک یک روش مدیریت کسب و کار است که بر پنج کارکرد اصلی بنا شده است:

  • برنامه ریزی،
  • سازمان،
  • کارکنان،
  • انگیزه،
  • کنترل.

این مراحل مختلف برای هر شرکت مدرنی که می خواهد به اهداف خود دست یابد، حیاتی است. مطالب بیشتر در مورد مدیریت استراتژیک را در اینجا دنبال کنید.

جایگاه مدیریت استراتژیک در یک شرکت چیست؟

او همه جا هست. موجودی که بدون آگاهی از نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های خود وارد بازار می شود، از قبل گم می شود. به همان اندازه که یک ایده خوب است، اگر بخشی از یک استراتژی نباشد، احتمالاً به شکست ختم خواهد شد. به همین دلیل است که مطالعات مدیریت استراتژیک:

  • بازاری که شرکت در آن قرار دارد،
  • رقابت،
  • عمومی که مخاطب آن است،
  • اقتصاد حوزه فعالیت خود،
  • مشخصات تیم های حرفه ای آن،
  • آموزش و ایجاد انگیزه در کارکنان خود،
  • استراتژی هایی که برای دستیابی به اهداف آن باید اجرا شود.

در نهایت، بدون مدیریت استراتژیک، شرکت ها قادر به انطباق با تغییراتی که در حال ظهور و گسترش در بازارهای جهانی هستند، نخواهند بود. ارزیابی شرکت‌ها و محیط آنها به شناسایی راه‌حل‌هایی که به مشتریان خود نیاز دارند تا اگر می‌خواهند اعتمادشان را حفظ کنند، کمک می‌کند. این مجموعه از تصمیمات حیاتی اساس برنامه عمل هر شرکت است.

تاثیر تصمیمات ناشی از مدیریت استراتژیک چیست؟

آنها تأثیر مستقیمی بر آینده و موفقیت شرکت دارند. همانطور که گفتیم مدیریت استراتژیک مجموعه ای از فنون است که برای دستیابی به یک سری از اهداف سازگاری با محیط استفاده می شود. سازگاری که نقش مهمی در دوام شرکت دارد. اینها اقدامات راهبردی هستند که می توانند پاسخی به تحولات بازار اعم از فرهنگی، اجتماعی، فناوری، اقتصادی یا سازمانی ارائه دهند.

تصمیمات اتخاذ شده در چارچوب چنین برنامه عملی ناگزیر تأثیر مثبت یا منفی بر آینده شرکت خواهد داشت. بنابراین ضروری است افرادی که در مورد این استراتژی‌ها تصمیم می‌گیرند، متخصصان شایسته‌ای باشند که به‌ویژه در مدیریت استراتژیک آموزش دیده‌اند.

آیا مدیریت استراتژیک برای یک شرکت حیاتی است؟

بله شکی نیست. نادیده گرفتن آن مانند وارد شدن به میدان است بدون اینکه خود را به درستی قرار دهید، بدون مطالعه بازی حریف و بدون استراتژی برای شکست دادن او. زمانی که یک شرکت وارد بازار می شود، نیاز به برنامه ریزی قبلی دارد تا بتواند با تقاضاها و تحولات بخشی که به آن تعلق دارد کنار بیاید.

تمام تصمیمات و اقداماتی که باید انجام دهد تأثیری حیاتی بر بقای آن خواهد داشت. به همین دلیل است که بازاریابی استراتژیک بر سه رکن اصلی استوار است:

  • تحلیل و بررسی،
  • فرمولاسیون،
  • اجرای استراتژی

او تلاش می کند تا هر چیزی را که شرکت را احاطه کرده و بر آن تأثیر می گذارد، به طور عمیق مطالعه کند. او این تأثیرات را تجزیه و تحلیل می کند، نقاط قوت را توسعه می دهد و نقاط ضعف را کاهش می دهد. آنچه بسیار مثبت است این است که می توان استراتژی ها را با توجه به نتایج به دست آمده تطبیق داد و استراتژی را پیدا کرد که مناسب هر شرکتی باشد.

آیا تقاضای زیادی برای متخصصان مدیریت استراتژیک وجود دارد؟

آنچه مسلم است این است که شرکت ها در این شرایط جهانی شده اندکی احساس گم شدن می کنند. آن‌ها ایده‌های نوآورانه‌ای دارند، اما در تحقق آن‌ها شکست می‌خورند، زیرا رهبران کسب‌وکار نمی‌دانند از چه سلاح‌هایی برای به کارگیری موفقیت‌آمیز آن‌ها استفاده کنند.

نقش یک حرفه ای مدیریت استراتژیک برای فعال کردن یک شرکت برای بازیابی حیاتی است. او به عنوان یک حرفه ای تجارت عمل می کند، در حالی که بقیه کارکنان با تولید یا توزیع محصولات و/یا خدمات سر و کار دارند. وقتی همه کارکنان یک شرکت در یک مسیر و مسیری که قبلاً مطالعه شده و مشخص شده را دنبال می کنند، همه چیز عالی کار می کند.

کسانی که می خواهند از آینده استفاده کنند

r که برای متخصصان مدیریت استراتژیک باز است، می‌توانند آموزش‌های متناسب با مدرسه کسب و کار ESLSCA پاریس را دریافت کنند، مرکزی که متخصص در آموزش شرکت‌ها است و به وضوح در سطح بین‌المللی گرایش دارد. فرصتی برای کسب آموزش عالی برای مواجهه با یک محیط حرفه ای در حال تغییر.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

تجزیه و تحلیل شغل را می توان به عنوان فرآیند جمع آوری اطلاعات مربوط به شغل خاص درک کرد. ... شرح شغل سندی است که بیان می کند یک موقعیت شامل وظایف، مسئولیت ها، وظایف، اختیارات و اختیارات مربوط به یک موقعیت می شود.

مطلب بیشتر در مورد تجزیه و تحلیل شغل را در اینجا دنبال کنید.

  • تفاوت اصلی بین تجزیه و تحلیل شغل و طراحی شغل چیست؟
  • تجزیه و تحلیل شغل شامل چه چیزهایی است؟
  • مشخصات شغلی شرح شغل و تجزیه و تحلیل شغل چیست؟
  • مثال تحلیل شغل چیست؟
  • اولین شرح شغل یا تجزیه و تحلیل شغل چیست؟
  • طرح کار با مثال چگونه است؟
  • هدف از تجزیه و تحلیل شغل چیست؟
  • چگونه یک شغل را تجزیه و تحلیل می کنید؟
  • مزایای تجزیه و تحلیل شغل چیست؟
  • مشخصات شغلی نمونه چیست؟
  • مراحل تجزیه و تحلیل شغل چیست؟
  • مشخصات شغلی چیست؟

تفاوت اصلی بین تجزیه و تحلیل شغل و طراحی شغل چیست؟

تجزیه و تحلیل شغل برای استخدام، برای ارزیابی نیازهای آموزشی و ارزیابی کارمند انجام می شود. از سوی دیگر، طراحی شغل شامل واگذاری وظایف به یک کارمند یا گروهی از کارکنان یک سازمان است. طراحی شغل تعیین کننده کار، وظایف و مسئولیت هایی است که کارمند (گروه) باید انجام دهد.

تجزیه و تحلیل شغل شامل چه چیزهایی است؟

تجزیه و تحلیل شغل فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد محتوا و نیازهای انسانی مشاغل و همچنین زمینه ای است که وظایف در آن انجام می شود. این فرآیند برای تعیین موقعیت شغلی استفاده می شود. ... تجزیه و تحلیل شغل سازماندهی مشاغل را در یک خانواده شغلی تعریف می کند.

مشخصات شغلی شرح شغل و تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

شرح شغل و مشخصات شغل. تجزیه و تحلیل شغل یک ابزار اولیه برای جمع آوری داده های مرتبط با شغل است. این فرآیند منجر به جمع آوری و ثبت دو مجموعه از داده ها، از جمله شرح شغل و مشخصات شغل می شود. ... این مجموعه داده ها به تعیین نیاز، ارزش و دامنه یک کار خاص کمک می کند.

مثال تحلیل شغل چیست؟

نمونه ای از یک فرم مبتنی بر تجزیه و تحلیل شغل، فرمی است که وظایف یا رفتارهای شغلی را فهرست می کند و سطح عملکرد مورد انتظار برای هر کدام را مشخص می کند. نقش تجزیه و تحلیل شغل در اینجا بسیار مهم است. ... برنامه های مختلف پرداخت به ازای عملکرد، به کارکنانی که در سطح مطلوب یا بالاتر از آن عملکرد دارند، پاداش می دهد.

اولین شرح شغل یا تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

ابتدا تجزیه و تحلیل شغل انجام می شود که بر اساس آن شرح شغل ایجاد می شود. تجزیه و تحلیل کار می تواند به صورت شفاهی یا کتبی انجام شود. برعکس، شرح شغل فقط به صورت مکتوب تهیه می شود. تجزیه و تحلیل شغل یک فرآیند است، در حالی که شرح شغل یک بیانیه است.

طرح کار با مثال چگونه است؟

مشاغلی را طوری طراحی کنید که وظایف مختلفی را انجام دهید که نیاز به تغییر در وضعیت بدن، عضلات مورد استفاده و فعالیت های ذهنی دارند. ... به عنوان مثال، اگر یک کارمند به طور معمول قطعات را مونتاژ می کند، می توان کار را گسترش داد تا شامل وظایف جدیدی مانند برنامه ریزی کار، بازرسی/کنترل کیفیت یا نگهداری شود.

هدف از تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

تجزیه و تحلیل شغل فرآیند مطالعه یک شغل برای تعیین فعالیت ها و مسئولیت های آن، اهمیت نسبی آن نسبت به سایر مشاغل، صلاحیت های مورد نیاز برای انجام کار و شرایطی است که تحت آن کار انجام می شود.

چگونه یک شغل را تجزیه و تحلیل می کنید؟

  • شغل(های) مورد تجزیه و تحلیل را شناسایی کنید.
  • روش هایی را که باید برای جمع آوری داده های استخدامی مورد استفاده قرار گیرند (روش ها) تعیین کنید.
  • پیاده سازی روش های تجزیه و تحلیل شغل.
  • داده های جمع آوری شده از طریق تجزیه و تحلیل وظایف را بررسی کنید.
  • داده های جمع آوری شده را خلاصه و مستند کنید.

مزایای تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

  • داده های دست اول محکمی را در مورد وظایف خاص مرتبط با کار به دست آورید.
  • شناسایی خطرات مرتبط با مسئولیت های موقعیت.
  • شناسایی مهارت ها و توانایی های مورد نیاز یک کارمند برای انجام خوب کار.

مشخصات شغلی نمونه چیست؟

یک مشخصات، ویژگی های خاصی را که یک فرد برای انجام کار به آن نیاز دارد، توصیف می کند. به طور معمول، این شامل مدارک تحصیلی، مهارت ها و ویژگی های شخصی که برای موفقیت نیاز دارید. ... یعنی مواردی مانند شرح وظایف کلی، وظایف خاص، محیط و مکان را در شرح وظایف خواهید دید.

مراحل تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

نحوه انجام تجزیه و تحلیل شغل

  • الزامات شغلی را مرور کنید. ...
  • شرح مشاغل مشابه را جستجو کنید. ...
  • نتایج مورد نیاز برای موقعیت را مشخص کنید. ...
  • کارایی کار را بررسی کنید. ...
  • مهارت ها و آموزش های مورد نیاز را تعیین کنید. ...
  • مقیاس های حقوق و دستمزد را تعریف کنید. ...
  • به توسعه تجارت ادامه دهید.

مشخصات شغلی چیست؟

شرح وظایف دقیق درگیر در یک شغل خاص، همچنین مهارت‌ها، تجربه و شخصیتی که یک فرد برای انجام آن کار نیاز دارد: اطلاعات موجود در مشخصات شغلی را می‌توان برای توسعه برنامه‌های آموزشی مؤثر مورد استفاده قرار داد.

  • MAHAYAN66 HASANI
  • ۰
  • ۰

طراحی یک کارت امتیازی متوازن در یک شرکت شامل چندین مرحله است:

  • چشم انداز آینده کسب و کار خود را به وضوح تعریف کنید.
  • اهداف استراتژیک را تعریف کنید.
  • عوامل حیاتی موفقیت را شناسایی کنید.
  • شاخص هایی را برای اندازه گیری و پیگیری عملکرد کسب و کار انتخاب کنید.
  • اهداف، برنامه های اقدام و ابتکارات را تعریف کنید.

تمام این مراحل باید برای هر یک از 4 دیدگاه انجام شود.

ما قبلاً فقط چند جنبه از تعریف اهداف و انتخاب شاخص ها را تحلیل کردیم. اکنون در اینجا سه ​​نمونه از نقشه های استراتژیک تولید شده در طول توسعه پروژه های کارت امتیازی متوازن آورده شده است. این نمونه ها خلاصه ای از تمام کارهای شرکت اعم از اهداف، اقدامات، شاخص ها و اقدامات و ابتکارات قابل اجراست.

1 کارت امتیازی متوازن

 نمونه ای از نقشه برداری استراتژیک برای آبجوسازی صنایع دستی

اهداف و اقدامات شاخص ها اقدامات و ابتکارات

  • چشم انداز مالی: افزایش درآمد افزایش درآمد تا 10% صورت های مالی توسعه سیاست های اعتباری توزیع کننده جدید
  • دیدگاه مشتری: روی ارزش بالای سبد متوسط ​​حساب کنید. مبلغ هزینه شده در هر تسویه را به طور متوسط ​​15% افزایش دهید.
  • دیدگاه فرآیند داخلی: کانال‌های فروش را متنوع کنید حداقل 30 درصد از فروش را به کانال‌های فروش جدید منتقل کنید درصد فروش در هر کانال راه‌اندازی بازاریابی تلفنی و فروشگاه مجازی
  • دیدگاه یادگیری سازمانی: به عنوان یک بازیکن رقابتی در فروش شناخته شوید آموزش 100% تیم فروش تعداد گواهینامه های کسب شده توسط تیم توسعه همکاری با یک شرکت آموزش آنلاین

2 کارت امتیازی متوازن

 نمونه ای از نقشه برداری استراتژیک برای جواهرفروشی

اهداف و اقدامات شاخص ها اقدامات و ابتکارات

  • چشم انداز مالی: افزایش سودآوری افزایش سودآوری شرکت تا 15 درصد صورت های مالی مذاکره در مورد طرح های اقساط با شرکت های اعتبار مصرف کننده
  • دیدگاه مشتری: فروشگاهی داشته باشید که برای مشتریان جذاب‌تر باشد. تعداد مشتریان حاضر در مغازه را به طور متوسط ​​20% افزایش دهید.
  • دیدگاه فرآیند داخلی: در خدمات مشتری مرجع باشید. تعداد بازخوردهای مثبت را تا 15 درصد افزایش دهید و تعداد شکایات ارائه شده به خدمات مشتری را تا 80 درصد کاهش دهید. تحلیل استراتژیک گزارش های خدمات مشتری طراحی مجدد فرآیند خدمات مشتری
  • دیدگاه یادگیری سازمانی: یک نیروی فروش متشکل از متخصصان با تجربه داشته باشید جایگزین 30 درصد از فروشندگان تعداد قراردادهای کاری امضا شده در مقایسه با قراردادهای شکسته شده شروع فرآیند استخدام و انتخاب

3 کارت امتیازی متوازن

 نمونه ای از نقشه برداری استراتژیک برای یک شرکت تجارت الکترونیک

اهداف و اقدامات شاخص ها اقدامات و ابتکارات

  • دیدگاه مالی: افزایش فروش و کاهش هزینه ها افزایش فروش به میزان 15% و کاهش هزینه های عملیاتی تا 10% صورت های مالی مذاکره با تامین کنندگان
  • دیدگاه مشتری: معیاری در تنوع محصول باشید افزایش عرضه محصولات جدید به میزان 15 درصد در هر سه ماهه تعداد محصولات جدید عرضه شده در هر فصل ایجاد یک کمیته نوآوری و توسعه
  • دیدگاه فرآیند داخلی: قادر به استقرار دائمی محصولات جدید باشید راه اندازی حداقل 5 پروژه توسعه محصول در هر ماه گزارش پروژه های نوآوری دریافت نرم افزار خاص برای مدیریت توسعه محصول
  • دیدگاه یادگیری سازمانی: تیمی داشته باشید که در توسعه محصول مهارت بالایی داشته باشد حداقل دو نفر متخصص در این زمینه متخصص داشته باشید تعداد افراد متخصص در شرکت با مدرک در این زمینه به یکی از این افراد حرفه ای جایزه بدهید و آنها را برای یک بار دیگر استخدام کنید.

سخن آخر

این نمونه هایی از کارت امتیازی متوازن ارائه شده کاملاً فرضی و بسیار شماتیک هستند. در عمل، یک جدول داشبورد شامل ابتکارات بیشتری برای هر هدف و همچنین اهداف بیشتری در هر دیدگاه خواهد بود. نکته مهم در اینجا این است که مفهوم را درک کنید و بدانید چگونه از آن در تجارت خود استفاده کنید.

سایت منبع کارت امتیازی متوازن را در اینجا دنبال کنید.

 

 

  • MAHAYAN66 HASANI