در تئوری سازمانی، کهن الگوهای ساختاری متعددی وجود دارد که اغلب در عمل مورد استفاده قرار می گیرند. اما به خاطر داشته باشید که بسیاری از شرکت ها تمایل دارند از مدل های ترکیبی استفاده کنند که ویژگی های ساختارهای مختلف سازمانی را با هم ترکیب می کند.
ساختار سازمانی عملکردی
ساختار عملکردی قدیمی ترین و رایج ترین شکل ساختار برای تقسیم یک کسب و کار به چندین کارکرد شغلی کلی و کاملاً مجزا است. این بدان معناست که برای مثال، همه مدیران بازاریابی در یک بخش بازاریابی، همه مدیران منابع انسانی در بخش منابع انسانی و غیره گروه بندی می شوند.
منبع انواع ساختار سازمانی در لینک زیر:
https://gazellecg.com/9-types-of-organizational-structure-every-company-should-consider/
نمونه ای از ساختار سازمانی عملکردی
یک ساختار سازمانی کارکردی، موقعیت ها، بدنه ها، بخش ها و سایر عناصر ساختاری را به حوزه های مسئولیت کاملاً مجزا تقسیم می کند.
مزیت این سازمان به راحتی مقیاس پذیر این است که کارکنان می توانند در زمینه خود تخصص داشته باشند و در نتیجه کارآمدتر کار کنند. زمینه های شفاف صلاحیت و مسئولیت از تکرار فعالیت هایی مانند حسابداری در بخش های مختلف جلوگیری می کند. در عین حال، ساختار عملکردی امکان تصمیم گیری سریع را فراهم می کند. بنابراین به ویژه برای مشاغل کوچکی که طیف نسبتاً محدودی از محصولات استاندارد را در تعداد زیاد و با هزینه کم تولید می کنند مناسب است.
یکی از معایب، موانعی است که می تواند بین مناطق مختلف عملکردی در چنین ساختار سفت و سختی ایجاد شود. هر چه یک بخش بیشتر برای خودش کار کند، توانایی آن در برقراری ارتباط و درک آن از سایر بخش ها کمتر می شود. این امر منجر به خودکامگی خاصی می شود که می تواند خود را در منافع متضاد یا حتی درگیری ها و در درازمدت کاهش بهره وری نشان دهد. فقدان جهت گیری به سمت یک بازار، گروه هدف یا محصول خاص و همچنین درجه بالای استانداردسازی و رسمی شدن، پتانسیل نوآوری را محدود می کند.
ساختار تقسیمی
ساختارهای سازمانی بخش زمانی مرتبط هستند که یک کسب و کار در حال رشد است و بنابراین باید به روشی متفاوت تر ساختاردهی شود. تقسیم بندی معمولاً با توجه به زمینه های کاری زیر انجام می شود:
- محصولات و خدمات
- گروه های هدف / بازارها
- مناطق / مناطق فروش
این عناصر که «تقسیمها» نیز نامیده میشوند، هر یک دارای حوزههای عملکردی مجزا هستند، یعنی بخشهای تولید، بازاریابی و فروش خودشان.
نمونه ای از ساختار سازمانی تقسیمی
یک ساختار تقسیمی می تواند وظایف را در داخل شرکت تقسیم کند، به عنوان مثال بر اساس مناطق جغرافیایی، به طوری که هر بخش به تیم تولید، بازاریابی و فروش خود گزارش می دهد.
در این ساختار بسیار آسان برای تطبیق، هر بخش می تواند بر حوزه فعالیت خود تمرکز کند و بنابراین سریعتر، هماهنگ تر و استراتژیک تر کار کند. استقلال حاصل به انگیزه بیشتر کارکنان کمک می کند. علاوه بر این، تقسیم بیشتر، فعالیت های مختلف تجاری را شفاف تر می کند و امکان ارزیابی دقیق تر عملکرد آنها را فراهم می کند. به این دلایل، ساختارهای تقسیمی عمدتاً در شرکت های بزرگی یافت می شود که طیف گسترده ای از محصولات و خدمات تخصصی را برای بازارهای فروش مختلف ارائه می دهند. تقسیم بندی بر اساس منطقه به ویژه برای شرکت های فعال بین المللی مناسب است. در این مورد، تصمیم گیری اغلب غیرمتمرکز است.
این واقعیت که ساختارهای تقسیمی متمایزتر هستند و به مدیران متخصص بیشتری نیاز دارند، یکی از دلایلی است که اجرای آنها با هزینه های بالاتر و تلاش هماهنگی اضافی همراه است. اگر بخش های مختلف بسیار مستقل کار کنند یا از نظر جغرافیایی از یکدیگر دور باشند، خطر انزوا و تکرار فعالیت های تجاری نیز وجود دارد. در بدترین حالت، این می تواند منجر به عدم تطابق بین اهداف بخش ها و اهداف اساسی واقعی شرکت شود.
سازمان ماتریسی
این ساختار سازمانی مزایای مدل های عملکردی و تقسیمی را ترکیب می کند که آنها را در یک ماتریس سه بعدی ادغام می کند. این مدل پست ها و بخش ها را ابتدا بر اساس عملکرد و سپس بر اساس تقسیم بندی تقسیم می کند. اختیارات آموزش در حال اجرا به دو بعد مستقل و مساوی تقسیم می شود. این بدان معنی است که همه کارکنان دو رابطه آموزشی به طور همزمان دارند، با مدیر مسئول آن و با مدیر محصول مربوطه. فلوچارت این روابط را با استفاده از خطوط عمودی و افقی نشان می دهد.
نمونه ای از یک سازمان ماتریسی
به دلیل پیچیدگی، بسیاری از سازمان های ماتریسی فقط یک افسر آموزشی را تعریف می کنند که معمولاً از خطوط عملکردی (عمودی) می آید.
قدرت سازمان ماتریسی در این واقعیت نهفته است که می توان آن را به گونه ای انعطاف پذیر برای مقابله بهتر با نوسانات در استفاده از ظرفیت ها در شرکت منطبق کرد. کانالهای ارتباطی کوتاهتر و در دسترس بودن افراد متخصص در هر زمان، تصمیمگیری و انتقال اطلاعات را پویاتر میکند. با این حال، به دلیل پیچیدگی، سازمان ماتریس عمدتاً توسط شرکت های بزرگ بین المللی فعال مانند استارباکس و در صنایع پروژه محور مانند ساخت و ساز و توسعه خودرو استفاده می شود.
این پیچیدگی نه تنها منجر به هزینه های بالای برنامه ریزی و اجرا می شود، بلکه باعث سردرگمی کارکنان نیز می شود. محتمل ترین ریسک در مدیریت دوگانه نهفته است: همپوشانی حوزه های مسئولیت می تواند منجر به تضاد صلاحیت شود و ارتباطات، تصمیم گیری و ارزیابی خدمات را دشوارتر کند. بنابراین، در عمل، بسیاری از شرکتها تنها یک مقام (معمولاً رئیس بخش مرتبط با عملکرد) را برای ارائه دستورالعملها به زیردستان خود منصوب میکنند، که زیردستان خود را فقط به طور موقت و بر اساس وظایف برای حوزههای محصول مربوطه آزاد میکنند.
- ۰۰/۱۱/۰۲